تجری من تحت الانهار! اکازیون! بدون نیاز به عمل صالح!

جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید:  

در ....... برای ....... منزلگاههاییست که در آن آبشارها و برکه ها و نهرهای روان است و دستگیره دربهای آن از طلاست.  

الف) بهشت - نیکوکاران! 

ب) افسانه ها - پادشاهان! 

ج) اکس پارتی ها - مصرف کنندگان!

د) منطقه ی فرمانیه ی تهران - مایه داران! 

راهنمایی: لینک!  

این را هم بخوانید: رواج ساخت واحدهای 25 متری در پایتخت (لینک)

نظرات 29 + ارسال نظر
....... 1391/03/08 ساعت 18:20 http://www.alefsweb.blogsky.com

اگه کاسه توالتشم از طلا بود می خریدم .

جزیره 1391/03/08 ساعت 18:25

یعنی فک ام باز موند حمید
نمیدونم چی بگم.لال شدم.
وقتی یه چیزی میخونم، میبینم، میشنوم که فراتر از دنیامه اولش هنگ میکنم بعد کم کم سعی میکنم هضمش کنم بعد که هضم شد به عمق فاجه پی میبرم بعدسرم درد میگیره بعد دستامو میزارم رو گیجگاهم بعد.....
وااااااااااااااای خدا. نمیخام
من موندم خدا از اون بالا چه جوری طاقت میاره.یعنی از دیدن این همه اختلاف چه حسی بش دست میده؟از دیدن فقر لعنتی چه حسی بش دست میده؟از دیدن این همه چیز مزخرف تو دنیا چه حسی بش دست میده خب؟!

بیخیال! اگه قرار باشه سر اینچیزا سردرد بگیریم که مدام باید مثل نخودچی کشمش قرص سردرد بندازیم بالا! سعی کن بخندی و خوشحال باشی! (آیکون "علایم عود بیماری در یک نمونه آزمایشی که با توجه به تفاوت سبک زندگی ها در محله ی کاری و محل زندگی اش انقدر از اینچیزها دیده که سر به بیابان اسکلمزاجی زده!")...

جزیره 1391/03/08 ساعت 18:27

بدون نیاز به عمل صالح رو خوب اومدی.
در ضمن تو با پستات توی دانه ها رسما من یکیو که شکنجه میکنی حمید. گفتم که بگم که نکنه نگفته از دنیا برم

خوبه! من میمیرم واسه سادیسم! (آیکون "صد و بیست روز در سادوم مجازی!")...

جزیره 1391/03/08 ساعت 18:31

۲۵ متر بعد 50 میلیونننننننننننننننننننننن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این بساز بندازای بی وجدان همینجوریش از همه چیز میزنن وای به حال اینکه 25 متر باشه و واسه قشر !!!!!!(واقعن چه قشری میشه) باشه
خدا لعنتشون کنه ایشالله.خیر نبینن

با توجه به اینکه با این درآمدا قشر مستضعف گه بخوره اگه پنجاه میلیون داشته باشه صحیحتر اینه که بگیم "واسه قشر نصفه نیمه دست به دهان رسیده!"...

سنت کیامهر قدیس 1391/03/08 ساعت 18:35

من تصمیم گرفتم تا آخر امسال
حقوقم رو جمع کنم و یک متر از این بهشت رو بخرم
۴۳۹ سال دیگه هیچی نخورم و نپوشم و خرج نکنم
منم یه بهشت ۴۴۰ متری توی فرمانیه خواهم داشت

439 سال!؟ خب پس معلوم میشه وضعت خوبه! چون خیلی از ماها باید رکورد دوست خوبمون نوح رو بزنیم تا بتونیم یه همچین چیزی بخریم!

- 1391/03/08 ساعت 18:47

فقط میشه یه کلمه حرف زد"تاسف"
در ضمن جناب حمید در جواب کامنتم در پست قبلی شما اسمم سپیده میباشد

ممنون. کامنت خصوصیت رو دیدم. ولی چون آدرس وبلاگ نذاشته بودی و نمیخواستم با ایمیل بیمارم به آدرس ایمیلی که گذاشته بودی جواب بدم که ویروسی بشی جواب ندادم! (آیکون "ازخودگذشتگی در حد دهقان فداکار!")...

نیما 1391/03/08 ساعت 19:39 http://akhare-khat.blogsky.com

نامردا خب عمل صالح هم که نیست !‌چجوری پول این خونه ها رو میشه جفت و جور کرد ؟؟؟ والا بلا اینا نیاز به عمل داره اونم با صالحین !

آخه بی انصاف آدم چقدر عمل کنه که چهار میلیارد جور بشه! (آیکون "در نظر گرفتن بنیه ی بدنی یک انسان نرمال!")...

هیچ وقت این بی عدالتی ها رو نفهمیدم
و انگار قرار نیست هیچ وقت باهاش کنار بیام
فقط امیدوارم اون دنیایی باشه
که جواب تمام سوال هامو بگیرم
نگرفتم هم خیالی نیست
لا اقل ببینم که عدالت موعود برقرار شده
همین کافیه

فکر میکنم اگه همه از لحاظ مالی در یک سطح بودند توجه به ارزشهای درونی و شخصیتی بیشتر میشد..ادمها بر اساس خودشون سنجیده میشند و بس
ولی وقتی به جوامع کمونیستی که برابری نسبی ای وجود داشته نگاه میکنم یه جای کار ایراد داره
در حالت فعلی هم که تضاد رنج و رفاه در کشور ما دیوانه کننده است
کلا فکر کنم این سوال دردناک تا همیشه بدون جواب همراه من خواهد ماند

چقدر پست امروزتون با پست دیشب جناب باقرلو همخوانی داشت حمید خان

- اتفاقا من خیلی وقته بهش عادت کردم. دیگه نه انتظار عدالت موعود دارم نه انتظار جواب پس دادنهای دنیوی به سبک کلید اسرار!
مضاف بر اینکه با این عقیده که همه میلیاردرها پدرسوخته ان و باید اون دنیا جواب پس بدن مخالفم! کی میدونه؟ اون آدمی که توو اون خونه ی چهارمیلیاردی زندگی میکنه همونقدر که ممکنه با رانتخواری به اونجا رسیده باشه همونقدر هم ممکنه با لیاقت خودش (یا پدرانش!) به اونجا رسیده باشه...
- مخلص شما و جتاب باقرلو و سایر بستگان و آشنایان هم هستیم!

جزیره 1391/03/08 ساعت 20:09

تیراژه جان سوالت رو بپرس من جواب میدمبه جان خودم ناراحت میشم اگه تعارف کنیاااااااااااااا. اصن من با خدا صوبت کردم گفت به تیراژه بگو من و جزیره نداریم. راحت باش خلاصه با من

نزن این حرفارو! به جرم کفرگویی میان میگیرنت مملکت بی جزیره میمونه ها!

فرشته 1391/03/08 ساعت 20:10 http://houdsa.blogfa.com

باعث تاسفه...

البته وقتی آدم خودش درگیر خرید خونه میشه باید کنارش یه دکتر روانپزشک هم داشته باشه...

گاهی دلم میخواد دولت عدالت مدار رو بکنم تو دهن بعضیا...

توو "دهن" بعضیا!؟...
البته روش شما هم قابل احترامه! به هر حال هرکس روش خودشو داره دیگه!

پروین 1391/03/08 ساعت 21:06

غم انگیزه. خیلی. ولی این بیعدالتی ها و نابرابری ها مال همه جای دنیاست. پس احتمالا کل زندگی و دنیا غم انگیزه :(

میدونی حمید جان، پسر من یه آپارتمان اجاره کرده ۵۰ متر مربع. نزدیک دانشگاهش. این آپارتمان یه هال متوسط داره با یه آشپزخونهء اوپن فسقلی و سرویس و اینا. تنها چیزی که از خونه های ایران اضافه داره یه اتاق رختشویخانه است که قد یه دستشویی کوچیکه. همین. بعد من هی این مساحت رو نصفه تو ذهنم تجسم میکنم با یه پدر و مادر و بچه یا بچه هایی. فکر کنم عمدهء خریدارها خانواده باشند نه جوانان مجرد. بعد هی به جای خوابشون فکر میکنم و بازی بچه ها و ..... و قلبم تیر میکشه و سرم سوت.

من خیلی این پست های اینجوری ترو دوست دارم حمید. عالی اند. جیگرکباب کنند اما عالی اند.

بعد هم،
آخه آدم تو آپارتمانش نهر روان میخواد برای چی؟ کسی که این خونه رو خریده حتما مجبور نبوده ۴۴۰ سال همهء حقوقش رو بده پای اون. پس حتما وسعش هم میرسه برای تعطیلات و تمدید قوا و چه میدونم کوفت و زهرمار دیگه اش بره مناطق خوش آب و هوا و دامان طبیعت و این ها. خبر مرگش دیگه توی خونه اش نهر روان میخواد برای چی آخه؟

تا ۱۶-۱۵ سالگیم که مادربزرگم فوت کرد خانواده ما به همراه مادربزرگم که با ما زندگی میکرد هفت نفر بودیم توو یه فضای زیر پنجاه متر. شبا کیپ تا کیپ جا مینداختیم! ولی خود بنده بشخصه چون از بچگی توو این فضا بودم اصلا احساس کمبود کمّی نمیکردم! بازیمونم بیرون میکردیم!...
منظورم اینه که خیلی چیزا از بیرون ترسناکتر از اونچیزیه که واقعا هست...هونطور که خیلی چیزای دیگه هست که از بیرون که نگاه میکنی به نظر درد اصلی اون آدم نمیاد درحالی که وقتی توو دلش میری میبینی دردش همونه...واقعا به این معتقدم که درد اصلی خیلی از آدمای بدبختی که دور و اطرافمون میبینیم اونی نیست که ما فکر میکنیم. و فاجعه وقتیه که حتی اونی که خودشون فکر میکنن هم نباشه...

بهار (سلام تنهایی) 1391/03/08 ساعت 23:06

قیل از باز کردن از عنوانش فهمیدم نویسنده ی این مطلب خودتی ولی فکر کردم ابر چند ضلغی رو باز میکنم ...از این موارد در این پایتخت بی در و پیکر و هر کی هر کی هست ..

اینکه حتی از بوی همچین پست بی ربطی هم میشه فهمید منم خوبه!؟
دارم کم کم مثل دم اون سگه میشم که بعد از شش ماه که از گچ بازش میکنن باز فر میخوره میره همونجایی که اولش بود!

فاطمه شمیم یار 1391/03/08 ساعت 23:41

سلاممم حمید عزیز
یه پست قبلا نوشته بودم الان گذاشتم..
آخرش هم نفهمیدم خسر الدنیا و آخرت اغنیا هستن یا فقرا؟؟!!!!!!!!!!!1

در وبلاگ خودتان نظرمان را معروض داشتیم!

نیمه جدی 1391/03/09 ساعت 00:07

آره دیگه ... اینجوریاس ... بعدم میگن مدیریت این امور با کسیه که جای حق نشسته! اعصابم خیلی به هم ریخت چون این روزا ما هم با هزار تا بدبختی دنیال خونه ایم و اونوقت یه سری.....بی خیال.

اتفاقا وحیدمونم از بعد عید دنبال خرید خونه اس و لذا بصورت کاملا نخواسته در جریان قیمتای محیرالعقول این قلم جنس هستم!...براتون صبر آرزو میکنم!

مهدی 1391/03/09 ساعت 03:56

۱- در نقاطِ جنوبیِ تهران، برای بدبختها منزلگاه هایی ست که در آن موش ها و سوسک ها و مارمولک ها و بَلکَمَم مارها و عقرب ها حُکم می رانند و آنجا اصلاً دری نیست که دستگیره ای باشد ... !
2- توو بحثای اینطوری، دیگه خیلی وقته که فقط نگاه میکنم و رد میشم ...
3- بیشتر بنویس توو این مایه ها ...
4- پاشیدنِ رنگِ سیاه روی تابلویِ ورودیِ خانه ی سینما رو دیدی؟
http://www.cinemaema.com/module-pagesetter-viewpub-tid-26-pid-6865.html

۱- درسته! ولی عوضش دلشون پر از صفا و کوچه هاشون پر از مردونگیه! (آیکون "تهوع به سبک طغرل!") و مضاف بر اون "بام ها جای کبوترهایی است که به فواره هوش بشری می نگرند، دست هر کودک ده ساله شهر شاخه معرفتی است"! (آیکون "روانگردان!")...
2- منم همینطور
3- چشم
4- آره دیده بودم...آدمو یاد کتاب سوزی عربها بعد از فتح ایران میندازه...

زی زی 1391/03/09 ساعت 09:31 http://zane27sale.blogfa.com/

دوس دارم نوشته هات رو

احمد 1391/03/09 ساعت 11:42 http://serrema.persianblog.ir

ای بـــــــــــــابـــــــــــــا

هر کجـــــــــــــــــــــــــا بخت خوش افتد همان جاست بهشت ...

توضیح : مطمئنا یه خونه ی 4 میلیاردی خعیلی بخت خوشه دیگه

البته "بخت خوش" برای رقمی مثل چهارمیلیارد کم لطفی محسوب میشه!
صحیحترش خربختی بر وزن خرشانسیه!

آرشمیرزا 1391/03/09 ساعت 12:08

نقل است که یکی از بیشمار سربازان گمنام که مشغول امور گمنامی در شمال طهران بوده ؛ تنگش می گیرد در حد لالیغا! هر چه می پوید نه مسجدی می یابد و نه منطقه ای امن از برای قضای حاجت !
از اینرو جرس ز منزلی را به صدا در می آورد و مردی ارمنی تبار در را به رویش می گشاید ؛ جوان راز خویش با وی در میان می نهد و مرد او را اذن دخول می دهد تا برود داخل اندرونی تا به امر خویش پایان دهد و فشار از ماتحت خویش بزداید.
وقتی داخل اندرونی می شود با تحیر به همه چیز می نگرد و بر مایه داری آن مرد نامسلمان غبطه می خورد . تحیرش وقتی دوچندان می شود که می بیند این نامسلمانان ِ بی سجده و رکوع ! توالت فرنگی دارند آن هم از جنس طلا!
هیچ نمی گوید ؛ کارش را به آخر می رساند بر آن کاسه ی زرین و به قرارگاه خویش باز می گردد و اطلاعات خویش با فرماندهان گمنام در میان می نهد .
قرار بر این می شود فردای آن روز با لشکری از گمنامان به منزل آن نامسلمان یورش ببرند از بهر تصاحب و مصادره ی منزل و امول نامسلمان بعنوان غنایم !
جرس را دوباره بصدا در می آورد و طبق عادت مالوف ؛ مرد ارمنی تبار در را می گشاید و تا چشمش به آن سرباز می افتد ییهو فریاد بر می آورد و پسرش را فرا می خواند که :
رافیک ! رافیک ! بیا که آن مردی که در ترومپتت ریده ؛ آمده است .


دمت گرم! خیلی باحال بود!

عاطی 1391/03/09 ساعت 13:39 http://www-blogfa.blogsky.com/



بابا گوول این ظواهر را نخورید!

این پولدارها همیشه گرفتاری دارند

همیشه مریض اند

همیشه دعوا دارند

همیشه طلاق گرفته اند و بچه هاشان معتاد و فراری هستند!

آنها به مال حریص اند و یک شب آسووده نخوابیدند!و نمی خوابند!

باور کنید همین خانه های ما صد شرف دارد به آن ها!

(آیکون دلداری در حد مرگ!)

تازه شما باز یه قسمتیشو سانسور کردی!
علاوه بر تمام اینها، معمولا همه قوم و خویش اینجور آدما خرابن!
یعنی انسجام خانوادگی و اخلاق در خانواده صفر! (آیکون "در تکمیل فرمایشات شما!")...

عاطی 1391/03/09 ساعت 13:40 http://www-blogfa.blogsky.com/



می دوونی بد چیه؟!اینکه توئم هموونجاها زندگی کنی!ولی توو اوون خوونه ضایه تره!!!و کووچیکتره!!!!

من همیشه به سرایداراشوون فک می کنم!ما موو میبینیم!اوونا ک دیگه پیچشو ریزش و شپش و موخوره و همه چیو می بینن!ینی دل دارناااااااااااااااا:دی

آره...تصورش هم عذاب آوره...

جزیره 1391/03/09 ساعت 14:44

میخام یه کامنت بزارم بعد از همین الان آینه در برابر جملاتی با مضمون فضول و این حرفا. من فوق فوقش کنجکاوم
میگم اون ایه ای که گفتی واقعی بود؟اخه میدونی تازه فهمیدم که اون ایه شامل حال من میشه یکمیش
بعد اون ایه رو حفظ بودی؟جل الخالق
چیه خب؟سوالش جالب بود میخواستم جوابشو بدونم

- کدوم آیه؟ همونی که واسه فاطمه کامنت گذاشتم؟...حفظ نبودم. کپی کردم...معلومه که واقعی بود! آدرسشم که داده بودم. شما احیانا قرآن توو خونه تون نداری!؟
- تنها تو نیستی. به جرات میتونم بگم اکثر ما اوضاعمون همینه. آدمای ایمانهای نصفه کاره...ایمان به عشق...به اخلاق...به انسانیت...و به خدا...

بیوطن 1391/03/09 ساعت 17:58

حرف فقیر غنی که میشه یاد حرف دوستم می افتم میگفت تو کانادا اگه مردم یه ماشین مدل بالا ببینن میگن اوه مای گاد تو ایران خودمون پشت چشمی نازک میکنن که ...دم رو قبر بابات ...پول ما را کشیدی بالا ....

جزیره 1391/03/09 ساعت 19:12

حالا یه سوال میخاد جواب بده چه منتی میزاره.ایششش
بعدشم من این همه راه برم دنبال ایه بگردم ؟!خب تو رفیق کجایی؟صحت و سقمشو خودت میگی دیگه
همه چی برای ما so so هست. تا وقتی خوبه که خب ماهم خوبیم ولی وقتی اوضاع یکم درهم میشه.... تو قران هم چه چیزایی نوشته آآآآآآ، آدم وسوسه میشه یه بار بخونش حداقل

نخوندیش!؟
بخون. آره. یه چیزایی نوشته!

صوری 1391/03/09 ساعت 20:36 http://www.soorii.blogfa.com

سلام
ببین به خدا نمیخوام حرفای حال بهم زنو کلیشه ای بگما
منتها من الان فکر میکنم دارم تو یه بهشت نود و شش متری اجاره ای با یه قلمان دوست داشتنی زندگی میکنم
ولی شاید اگه تو اون قصر بودم انقدر حس خوب نداشتم
(خودتم بی زحمت یه آیکون حالت تهوعی چیزی برای این کامنت بی ربط جور کن)

نه. به من چه ربطی داره؟ وقتی حس خوبی داری برای چی مخالف دربیام؟
خوش به حالت. ایشالا همیشه در کنار هم خوشبخت و شاد باشید.

حمید !! من واقعا تعجب میکنم (اینم علامتش ! ) متری 9 میلیون هم ارزشی داره که براش پست نوشتی ؟ اصلا ما همه چیمون به همه چیمون میاد . یعنی میادااااا
آقا من سراغ دارم کسی رو که مستخدم یکی از بستگان مرفه میباشد . بعد ایشون خونه داه ، ماشین داره ، کلاس یوگا و نمیدونم چی چی (باور کن اسم کلاسش رو بلد نیستم ) میره . تازه ... دختر و پسرشون همچین بینی های مبارکشون رو میدن بالا و از کنارت رد میشن که شک میکنی که نکنه اینا صاحبخونه ی اونا هستن و ما توی باغ نیستیم !!

علیرضا 1391/03/09 ساعت 21:56

دنیای ما قشنگه
اما تو نقاشی ...

بهار (سلام تنهایی) 1391/03/09 ساعت 22:45

اتفاقا اصلا عنوان و بوی پست بی ربط نبود ...خیلی هم زیرکانه و خاص عنوان کردی هر چه که می خواستی بگی ...جریان اون سگه و دم و فر خوردنش رو و ربط دادن به خودت بی ربط بود با اجازه...

منظورم این نبود که عنوان و پست به هم بی ربط بودن. تو گفتی "قبل از باز کردن از عنوانش فهمیدم نویسنده ی این مطلب خودتی" جواب دادم "اینکه حتی از بوی همچین پست بی ربطی هم میشه فهمید منم خوبه!؟" بعد هم مثال اون دم سگ رو زدم! منظورم این بود که به نظر خودم این خوب نیست که آدم انقدر توو یه قالب گیر کرده باشه که پیش پیش دستش رو باشه...
فکر کنم باز هم خوب نگفتم! بیخیال!...

سپیده 1391/03/10 ساعت 11:31 http://osyaaan.blogfa.com/

حیف گرمای جهنم نیست !

صنم 1393/03/11 ساعت 02:29

بهشت /نیکوکاران
لا اکراه فی الدین
در دین هیچ جبرواکراهی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد