من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

وعده را کرده عمل، این قفس آباد کنید




من و ابی


ساده بودی مثِ سایه مثِ شبنم رو شقایق

مثه بوسه های موجی روو تن ِ خسته ی قایق


بی تو شب دوباره آینه روبروی غم گرفته

اسمتو بارون ِ چشمام؛ توی کوچه دم گرفته


واژه رنگ زندگی بود وقتی تو فکر تو بودم

قبله گاه من چشاته  ؛ شده محراب سجودم


وقت راهی شدن تو کفترا شعرامو بردن

دونه دونه واژه هامو کندن و با گریه  خوردن


رفتی و شب پر شد از من ،از من و دلواپسی ها

من دوباره گم شدم باز توو هجوم بی کسی ها



.

هندز فری



یک دست جام باده و یک دست زلف یار 

آن گفـــتمانِ دکــمـه و دندانـــــم آرزوست 


.

مولوی راسته ی سیگارفروشها !


من غلام قمرم ؛ غیر قمر هیچ مگو

کنج عزلت بگزیدم ؛ ز دَدَر هیچ مگو


.

 

ای نام تو بهترین سرآغاز
با یاد تو باده می دهد فاز 

 

.


جام شــراب ریختـــی ؛ از بر ِ من گریختــــــــی 

زود بیا که مزّه اش ؛ بوسه ای از لبان توست



.



من درد تو را ز دست آسان ندهم
تا لایک به مرگم نزنی جان ندهم 


.

+ دیوانة الاشعارة الآبدوغی من الـّسیرة الّسیاحة الفِــیسبوقی

به بابک عزیزم



آوای خوش هـــــزار تقـــدیم تو باد

سرسخت ترین چنار تقدیم تو باد


گویند که لحظه ایست روییدن حق

آن لحظه به صد فشار تقدیم تو باد



.

روز جهانی زن مبارک




یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش !
از ســـرم بود زیـــاد و بسپـــردم به ننه ش !


.

رنجش



مرنجان دلــــم را که این مرغ وحشی

به تخمش نباشد که رنجانده ای اش





.