جلوی چشمانم سبز شدی
جلوی چشمانت پژمردم ...
میان چمدان ها برای خودت یار میکشی
میروی ، زندگی را برایم به دار میکشی
تار موهایت را که مینوازم چشمانت شعر همیشگی را زمزمه میکنند ...
روزه می گرفتم
اگر غصه خوردنی نبود
...
..
.
شب هایی که بیش تر از قدر "کافی" غم داری
نوبت سیگار میشود !
ترکت می کنم و سیگاری می شوم ...
حق دارم ... اگر هق هق می کنم
بدون گفتن چیزی، عزیز حرف بزن
شبیه سنگ صبور است سنگ قبر من
نیامده کفشم را جفت میکنی ...
برای رفتن !
پشت دریا شهریست
که ویزا میخواد !