- خدا بیامرز چیکاره بود!؟...
- غروبا واسه آخرین پیرمردای پارک که همیشه دلشون گرفته سوسن و دلکش میخوند...
دروووووووووووووووووووووووود...حس فوق العاده ای داره اما بی نهایت ارغوانی تیره یا حاشیه های زرد و سرخ زعفرونی..
یاد وبلاگ آقا داماد چی کارن بخیرخدا بیامرز چی کارن؟!خیلی خوبه ..ایده ی خوبیه
آخ آخ!...آره راس میگی...حواسم به تشابهشون نبود...اگه یادم بود یجور دیگه مطرحش میکردم که انقدر شبیه نشه...
"امید جانم ز سفر باز آمدشکر دهانم ز سفر باز آمد"..دل پیرمردها واسه این گرفته که دیگه منتظر نیستنمنتظر هیچ مسافریبه جز مرگ!دور از جان همه شان...
خدا رحمتش کنه کاش بود و واسه دلهای گرفته ما هم میخوند
از دلکش گفتم..این هم سوسن:"بستی تو تا بار سفر از خونه ی ماخاموش و سرده بی تو این کاشونه ی مارفتی سفر ای بی خبر از ماتم دلجای تو غم شد همدم و هم خونه ی ما"افسوس گویان سر تکان میدهند که:آی...کجا رفتی جوانی..که یادت به خیر...
هی وای من!خدا بیامرزتش!
لایک!:دیدلکش و دووس دارم!
عالی بود.. ۲ تای بعدی هم همینطور..
مثه خانومی که تو جکوزی واسه آدمای کمری آوار می خونه.
جاااااااااان!؟؟؟
دروووووووووووووووووووووووود
.
.
.
حس فوق العاده ای داره اما بی نهایت ارغوانی تیره یا حاشیه های زرد و سرخ زعفرونی..
یاد وبلاگ آقا داماد چی کارن بخیر
خدا بیامرز چی کارن؟!
خیلی خوبه ..
ایده ی خوبیه
آخ آخ!...آره راس میگی...حواسم به تشابهشون نبود...
اگه یادم بود یجور دیگه مطرحش میکردم که انقدر شبیه نشه...
"امید جانم ز سفر باز آمد
شکر دهانم ز سفر باز آمد"
.
.
دل پیرمردها واسه این گرفته که دیگه منتظر نیستن
منتظر هیچ مسافری
به جز مرگ!
دور از جان همه شان...
خدا رحمتش کنه
کاش بود و واسه دلهای گرفته ما هم میخوند
از دلکش گفتم..
این هم سوسن:
"بستی تو تا بار سفر از خونه ی ما
خاموش و سرده بی تو این کاشونه ی ما
رفتی سفر ای بی خبر از ماتم دل
جای تو غم شد همدم و هم خونه ی ما"
افسوس گویان سر تکان میدهند که:
آی...کجا رفتی جوانی..که یادت به خیر...
هی وای من!
خدا بیامرزتش!
لایک!:دی
دلکش و دووس دارم!
عالی بود.. ۲ تای بعدی هم همینطور..
مثه خانومی که تو جکوزی واسه آدمای کمری آوار می خونه.
جاااااااااان!؟؟؟