برای فرشته :
آنقدرخسته ام که خستگی ام در نمی رود
غم هست و باز ٬ حوصله ام سر نمی رود
ای درد تازه رها کن مرا مگوی :
( آدم به زخم کهنه خود ور نمی رود)
همه درگیر این زندگی ...
یکی سر نماز ،
اون یکی پی جnدgی !
من که به نبودنت عادت کرده ام
فقط نگران گارسن حواس پرتی هستم
که هنوز یک چشمش به در است
و چشم دیگرش به میز و تنهایی من...
مرا با بی کرانِ دریا ،
نسبتی نیست
من ، ماهی رودخانه های چشم تو ام