هکر

با بوسه ای 

لبهایم را کلیک کن 

فایل های دلم  

باز می شوند. 

سفید

یاد تنت که می افتم 

رشته ی افکارم پنبه می شود. 

زمونه

( قبلنا )

زن به شوهر : دیدی اصغر ،  بچه اکبر آقا چی گفت ؟ چقد گستاخ واقعن.

مرد به همسر: مطمئن باش خودش نمی دونه چی میگه. مامان باباش یادش دادن.

( حالا )

زن به شوهر : دیدی اصغر آقا چی گفت ؟ چقد گستاخ واقعن.

مرد به همسر: مطمئن باش خودش نمی دونه چی میگه. بچه هاش یادش دادن.

صلح نابرابر

گلوله ها ،

حرف تازه ای ندارند

            ما قبلا مرده ایم

ارتداد

ببوس! 

تردی لبانت 

به تردیدش می ارزد. 

برای دل پاره ات شیشکی می کشم آسمان !

آسمان پاییز امسال گمان می کند  

با این کرم ورزی های خیس و سفید

گندهای سال نودش را می تواند بشورد و پاک کند . 

زکی ... 

تئوری

 

هدف وسیله را توجیه می کند 

آنچنان که بغض من 

شانه های تو را. 

آقا !!!

آقا ! کاش این جمعه را به سربازانت مرخصی می دادی ...  

پاپیون هم مثل تو یک رفیق خنگ عینکی داشت 

اگر پیش تو بودم زوج هنریمان تکمیل می شد رفیق ! 

کش دار

یک ... دو ... سه ...  

چقدر لحظه ها سریع می گذرند

اما توی زندان اینطوری نیست .