-
دومین تولد، سومین آرشیو هدرها و به روایتی "سخن آخر"
1392/06/16 23:59
هفت صد و سی*روز از اولین دانه ی حرفی که پشت پنجره ی این خانه نشست میگذرد ، هفت صد و سی روز از آغاز این فصل ... ، فصلی که همه اش اردیبهشت بوده از بهار وجود شما. اینجا دو سال با همدیگر ، آدم حرفی ساختیم و حرف بازی کردیم ... و حالا وقت آن رسیده که دستکش های بافتنیمان را در بیاوریم و بیاییم کنار پنجره ی خانه و با ذوق به...
-
درو باز کن...بیا...
1392/06/15 23:59
دعوا میشود ! . . . و به قصد کشت ترکم میکنی .
-
پارادوکسی پر از شعر !
1392/06/12 23:29
تابستان هایی پر از برف بیابان هایی پر از باران و تنهایی هایی پر از او ... شاعری غمگین نشسته بود پشت پنجره و شعر میگفت ...
-
[ بدون عنوان ]
1392/06/10 00:25
عاقل تر از آنیم که تا رنگ تاهلی بگیریم درگیر تجردیم و آسودگی ما عذب ماست +طنز
-
وقت خداحافظیست ؟!
1392/06/09 23:52
گلوله ها می آیند میشکافند میکشند و آخر هم راهشان را میگیرند و میروند مثل تو
-
لپت / عشقت !
1392/06/05 23:18
از چال درنیومده افتادیم تو چاه !
-
[ بدون عنوان ]
1392/06/01 00:22
از ما که گذشت ، پیر شدیم ، پوسید مینای فکرمون !!! اما شاید نسل بعدی بتونه چیزی با مکانیزم خلال یا نخ دندون برای مغز انسان اختراع کنه !
-
کاغذ خط خطی
1392/05/31 21:03
عجب گوش شنوایی دارد کاغذ برای فریاد ها و نگفته های قلم ...
-
قلموی خونی
1392/05/28 23:59
قصه ی خواب قلب های خسته ی دور تند "آخرین پناه رگی ... " از زبان تیغ کند ! انگار همه داوینچی و دردی که میکشیم ؛ قهقه ی سلیطه ایست ، منزجر کننده ، به نام ژکوند ...
-
بی رنگ و بی روح و بی رمق
1392/05/25 23:59
آسمان زندگیم بی تو "سه تا رِ" کم دارد !
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/23 23:47
آینه ها را کنار بگذار بیا و خودت را توی خواب های من ببین ...
-
من آخرِ تنها
1392/05/23 12:17
آغوش ِ آخر ِ چسبان
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/21 23:59
هی آینــه ! چرا نگاه تو اینهمه غم داره ؟! ...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/19 00:56
بیا اینبار ما پیامبر بفرستیم تو گوش کن
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/17 20:40
چهار شانه ، آرام ، صبور ، نرم خو ، تکیه گاه و ... شاید به همین دلایل ، خیلی از آدمها در مواقعی ، به چشم معشوقه ی خود میبینند بالش ها را !!!
-
بی بازگشت
1392/05/16 01:37
شنیده ام آن قدیم ها عشق برو ، بیا داشت نه مثل حالا ؛ که چشمت به در خشک میماند ...
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/14 23:59
از تمام دنیا دور تو را اگر فقط میله بکشند باز من زندانی میشوم ، نه تو
-
طایفه ی مرده پرست !
1392/05/11 02:20
اصولا "پهلوانان نمیمیرند"... پهلوان ها و قهرمان ها و چهره های ماندگار ادب و هنر مون رو میکشیم بعد براشون هی دم به دقیقه یادبود بگیریم !
-
لنز های گود افتاده (داستانک)
1392/05/10 02:10
گرونی بود ، آدم آهنی نون نداشت . شده بود "آدم آهی" ...
-
رابطه
1392/05/09 05:00
آدم و حوا مثل آدم و هوا
-
لطفا
1392/05/08 00:41
پا شو ، بیا اما نه ، کافی نیست دل شو ، دوستم بدار ...
-
نگاه
1392/05/07 22:32
بانو تصویر من افتاده ته قهوه ی چشمانتان تعبیر این فال چیست ؟!
-
آپدیت سهراب
1392/05/05 21:24
این روز ها همچنان چشم ها را باید شست اما با وایتکس ! حتی با سیم ظرفشویی !!!
-
کار و بار
1392/05/05 00:44
توو هر پستی هستی یه جوری بارتو ببند که اگه از اصل هم افتادی از اسبِ زیرِ پات نیفتی.. آره!
-
[ بدون عنوان ]
1392/05/04 23:59
یک نفر رفته ولی هیچ اخباری از این جنگ نمیگوید یا از آمار تلفاتش یک نفر مرده...
-
آیدین ، مجتبی ، پویا ...
1392/05/02 02:42
برای شما کوه به کوه رسید آدم به آدم نرسید ...
-
خود آموز مشاغل2 (سیاستمداری)
1392/05/02 02:13
مهم نیست واسه بقیه چقدر گرون تموم میشه شما فقط تا میتونیـــــد حرف مفت بزنید !
-
تاکسیدرمی
1392/04/31 23:53
شاید شبا که میخوابیم یه عده از یه سیاره ی دیگه میان و ما رو با خودشون میبرن ، جمجمه مون رو اره میکنن و با انبر بازش میکنن ، هرچی رگ انسانیت و خون نوع دوستی و وطن پرستی و بخشندگی و نیت های پاک و اندیشه های مثبت هست رو خالی میکنن و بجاش خودخواهی و تنفر و تکبر و نارفیقی و اعتیاد به لایک کردن درد ، زخم ، فریاد مردم و کاه...
-
استفتاء
1392/04/30 02:53
لبخند واجب عینی ست برایِ منی که چون تویی دارم..!
-
تقلا برای مرگ (داستانک)
1392/04/29 23:59
- خشکی ، خشکی ، ساحل میبینم / - پس بلاخره رسیدیم ! / - بلاخره باید میرسیدیم / - اما پدر ... !؟ / - عزیزم ما حرف هامون رو قبلا زدیم ، نترس ، بذار پدرت هم آرامش داشته باشه / - دیگه وقت خداحافظیه ... / - دوستون دارم بچه ها ، همتونو ، دوستون دارم ... / - مادر ... / - منم شما رو ... / - همه ی ما دوستون داریم ، بابا من...