خسته نباشی جوون

 

برای فرشته :

 آنقدرخسته ام که خستگی ام در نمی رود  

غم هست و  باز ٬ حوصله ام سر  نمی رود 

 

 ای  درد  تازه  رها  کن  مرا  مگوی : 

( آدم به زخم کهنه خود ور نمی رود)  

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فرشته 1390/08/29 ساعت 09:55 http://surusha.blogfa.com

میدونم بابک...

ممنونم...خیلی..خیلی..

"رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شب گرد مبتلا کن
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم این درد را دوا کن"
این ابیات بعد از خواندن این پست در گوشه ی ذهنم نشست
باربط و بی ربطش را ببخشید..که همه ی ما دردمندیم این روزها ..هر کدام به زخمی..
امان از دردهای مشترک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد