مرور


چه بگیر و ببندی میشود اوضاع 



وقتی



لبها و چشمهایت را مرور می کنم !



.

نظرات 25 + ارسال نظر
من 1391/02/20 ساعت 11:53 http://www.my4divari.blogsky.com

وب زیبایی دارین . قابل بدونین بشیم یکی از مشتریاتون

خیلی خوب و قوی می نویسید
کاملا رندوم وبلاگتونو باز کردمو اولین پست چیزی بود که الان نیاز داشتم.

چه بترس و بمیری میشود اوضاع


وقتی



پست ها و کامنتهایتان را مرور میکنیم!


دیالوگ: آقا گشت ارشادین؟ دربست! اوین!! والا!!

جزیره 1391/02/20 ساعت 12:09

چرا بترس و بمیر تیراژه؟
شاید بخند و بمیر بشه(تازه مردنش هم از شدت خنده ست نه چیز دیگه ای)

جزیره جان یه نگاه به اون دیالوگ آخر کامنتم
و همچنین کامنتهای سنت قدیس و آرشمیرزا در پست قبل بفرمایید..
چرا و چگونگی مورد نظر دستتان میاید خواهر!

آرشمیرزا به نظرتون اون "ببند" و "چشمها" سبز میشد بهتر نبود؟
چون معمولا با کلمه ی بگیر و ببند یاد پلیس راهنمایی رانندگی و ایست بازرسی می افتیم..
رنگ سبز و قرمز هم رنگهای شاخص چراغ راهنما!
یا شاید هم چشمهایش آبی بوده!! خب اگه اینطور بوده که کاریش نمیشه کرد!

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 12:42

من خودم قهوای رو ترجیح میدم

شما هر رنگی دوست داری تصور کن

ضکنن در مورد من و سنت کیا اوضاع ب... ب.... می باشد

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 12:44

ضمنن

عاطی 1391/02/20 ساعت 12:49 http://pransesbanoo.blogfa.com


بسیار زیبااااااااااااااا

silent 1391/02/20 ساعت 13:08 http://no-arus.blogfa.com/

خیلی زیبا بود..

سنت کیامهر 1391/02/20 ساعت 13:08

می خواستم بنویسم :


چه بگیر و بخوری می کند آرش
وقتی
حق و حسابم را مور مور می کند

بعد پشیمون شدم
گفتم من که مثل آرش بیشعور نیستم گند بزنم به پست به این قشنگی
واسه همین چیزی نگفتم

احمد 1391/02/20 ساعت 13:09 http://serrema.persianblog.ir

چه بشود...!!

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 13:13

به کیا :

چه بگیر و بخوابی می شود اوضاع

وقتی نام سرخپوستی ات

" خوابیده در مشن " باشد


.

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 13:13

خوابیده در مشت

آرشمیرزا تازگی ها تقریبا برای هر کامنت یه کامنت اصلاحیه هم دارید
نکنه خدای نکرده عینکی شدید قربان؟
چشمتان سلامت
بسته یا بازش فرقی ندارد!

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 13:51

معاشرت با لعبتان خوش درک! چونان سنت کیا ؛ ما را به فعالیتهایی واداشته که سو از چشمم برده!

سنت کیامهر 1391/02/20 ساعت 13:59

آرش باورت میشه امروز یه پست نوشتم که در مورد اسم سرخپوستی بود
ایستاده در باران
الان برو توی یادداشتهای چرکنویس هست

سنت کیامهر 1391/02/20 ساعت 14:00

قربون سوی چشات بشم کچلکم

سنت قدیس عزیز
شاید آرشمیرزا اون پست رو تو چکنویس دیده بودند و بعد این کامنت رو گذاشته بودند!
حالا بیخیال
یکی بگه پ_ل_ز و ا_د_ب یعنی چی؟!!
مردم از کنجکاوی!

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 14:24

نه ندیده بودم
به خیلی از دوستان مجرد "ایستاده در مشت" می گم
ولی بابک جون حسابش جداست
من به بابک جون نمره ی 9 رو میدم چون پیش درکش خیلی خوب بود لب قرمز با بوس تفی!
درک اصلیش هم مغز پخت و ترد بود . اصلنم بو نمی داد . معلومه که توی پیاز خوابونده بود
دسرش هم معجون افلاطون بود که واقعن لازم بود

این یه نمره ای که کم کردم فقط بخاطر اینه که توی پیش درک ! از همه ی زبونش استفاده نمی کرد.



.

آرشمیرزا
توی منو, "حقکاکولا" رو از قلم انداختی!!

آهان
حقکاکولا هم احتمالا یه نوع شامپاینه که مهمان برای میزبان هدیه میبرد
!

آرشمیرزا 1391/02/20 ساعت 14:36

نه شامپاینیه که بعد از اینکه بابک برنده شد باز کردم براش و تا ته توی حلقومش فروبردم

یکی از بهترین طرحایی بود که تا حالا خونده بودم...
فوق العاده اس...هوشمندانه...کوتاه...و کامل...

ضمن اینکه علاوه بر وجهه ی زیبایی شناسیش میشه توو کتابای آموزشی بعنوان یه مثال کلاسیک برای "لف و نشر مدرن" ازش استفاده کرد!

علیرضا 1391/02/20 ساعت 23:23

دقیقا با حمید خان موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد