یاد کشمکش های دلسوزانه ی کوین کاستنر با آن دختر سرخپوست مجروح در فیلم " با گرگ ها میرقصد" یا همین " رقصنده با گرگ ها" افتادم.. یه فیلم طولانی ولی میخکوب کننده.. یاد صحنه ی دوست شدن آن ژنرال امریکایی با سرخپوست ها بعد از تمام آن بدگمانی ها و گرفتن جگر خام گاومیش از دستشان و خوردنش افتادم.. اسم سرخپوستی..باید سرچ کنم و فلسفه اش را پیدا کنم
ایده اش خیلی خوبه
به نظر من اگه به اسمهای واقعی سرخپوستی مقید نبودی بهتر هم میشد. البته منظورم دومیه اس وگرنه اولی که عالیه...
سلام دوست عزیز.
خیلی جالب بود. پرنده لگد زن.
یاد کشمکش های دلسوزانه ی کوین کاستنر با آن دختر سرخپوست مجروح در فیلم " با گرگ ها میرقصد" یا همین " رقصنده با گرگ ها" افتادم..
یه فیلم طولانی ولی میخکوب کننده..
یاد صحنه ی دوست شدن آن ژنرال امریکایی با سرخپوست ها بعد از تمام آن بدگمانی ها و گرفتن جگر خام گاومیش از دستشان و خوردنش افتادم..
اسم سرخپوستی..باید سرچ کنم و فلسفه اش را پیدا کنم
فکر کنم اسم سرخپوستی من چی میتونه باشه...
اومممممممممم نظر خاصی ندارم
اصن یعنی نفهمیدم منظورت چی بوده ؟!
یعنی مثلا ربط بین "ایستاده در باران" و با "پرنده ی لگد زن" و نفهمیدم.خب که چی مثلا؟
سلامم
دقیقا منم به محض دیدن عنوان یاد فیلمش افتادم
خیلی زیاد دوست داشتم و دارم این فیلم رو...چند بار دیدم....
اسم من ایستاده در مشت است
چادرت را بینداز خانم حق طلب!