متن پیغامگیر تلفن بچه ها !


جوگیریات : یک ...دو.....سه.......ضبط میشه ...سلام ما منزل نیستیم و این اولین باریست که من و مهربان تلفن پیغامگیر خریده ایم و من یاد اون روزی افتادم که پدرم یکی از این تلفنها خریده بود و من و مریم و نرگس بر سر اینکه چه کسی پیام را ضبط کنددعوا داشتیم  و من طبق معمول  با قلدری امتیازش را گرفتم لطفن قبل از اینکه پیغامتون رو بگذارید تشریف ببرید به ادامه ی مطلب!!!

 

تیراژه : شما با تلفن یک دختر تیریپ دپرس 27 ساله تماس گرفتین پس خوب می دونین که بعد از شنیدن صدای بوق چی باید بگین .

 

دکولته بانو : مگه کوری نمی بینی خونه نیستم و اگه هم باشم لابد دستم بنده ! شایدم اصلن دانشگاه باشم و محسن بخواد بیاد دانشگاه دنبالم که از دانشگاه بریم یه چرخی دور و بر دانشگاه بزنیم . تو اصلن می دونی دانشگاه چیه؟؟بهر حال زرتو بزن شرتو کم کن . این دستگاه اتوماتیک بجای فحش بوق ؛ پخش می کنه .پس  بعد از یک بوق ممتد جون بکن نکبت!

نیما مشهدی : مو خانه نیستُم یره ! اگه هم بودم گوشی ر ِ وَرنـِمــِــداشتُـم ! مدنوم چی مِخــِی بگی ولی نُمُگــم ؛ ضمنن حاجیت رتبه ی دِوازده ی فوقش لیسانسه ! ایره گفتُم تا بفهمی با کی دِری صحبت مُکُنی

مهربان : من رفتم به اون دختری که کف مترو نشسته بود یه دویست تومنی بدم و برگردم . لطفن پیغامتون رو جیغ بزنین به صداهای نرمال جواب نمی دم .

 

مهدی پژوم : خنک آن قمار بازی که نمیشه هیچ راضی......و ندارد او پیامی  ز سکینه و ز نازی
بعد از شنیدن یک آه جانسوز پیام خود را تلاوت بفرمایید.

آرش هانا : سلام دوستم . مهناز کنده پوستم . رفتم تیرامیسو بخرم . برای این نازنین همسرم.
ولی باید بهتون بگم که هانا پیغامگیر رو چک می کنه و معمولن  هم با همون انگشتی که توی دماغشه این کار رو می کنه اینو گفتم که اگه وسواسی هستین شاید دوست نداشته باشین پیام بذارین .

 

ابرچندضلعی : سلام قبل از اینکه پیام بذارین حتمن این لینک و این یکی لینک و همچنین این لینک رو بخونین شاید پشیمون بشین از پیام گذاشتن.

.

.

.



بقیه ش با شما 

 

نظرات 156 + ارسال نظر
پروین 1391/03/17 ساعت 17:10

:)))))
در مورد جناب مهدی پژوم در انتها باید مینوشتید: تلاوت بفرما اید! درست گفتم؟
خیلی بامزه بودند.
متاسفانه من آشنایی لازم رو ندارم برای ادامهء پست. صبر میکنم و نوشته های دوستان رو میخونم و لذت میبرم.

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 17:15

عباس موسوی:
شما با دایرة المعارف شفاهی موسوی تماس گرفته اید اگر مثل من از سعد ابی وقاص متنفرید عدد 1 اگر مایل به دانستن نحوه ی شهادت شهدا هستید عدد 2 اگر قلیون دوسیب میخواهید عدد 3 و برای سایر اگرها عدد 9 را شماره گیری کنید . در غیر اینصورت منتظر وصل شدن به اپراتور نمانید که حوصله تان را ندارم . ازگل ِ پوزمولوک . تو اصلن غلط می کنی تماس بگیری مگه خیاط قحطه !؟ اصلن پارچه مو بده می برم پیش یکی دیگه!

.

بابک 1391/03/17 ساعت 17:22

آرشمیرزا :

شما با منزل یک بد مشدی کچل چاقال تماس گرفتید . الان که زیر کارم . لطفا پس از شنیدن صدای جیغ ٬ توی وبلاگ دانه ها کامنت بگذارید . وقتی کارشون با من تموم شد جواب میدم .
جییییییییییییییییییییغ

بابک 1391/03/17 ساعت 17:23

آرش پیرزاده :
سلام دوستم
تا حالا به این فکر کردی که وقتی که زنگ بزنی و من خونه نباشم نمیتونم جواب تلفنتو بدم ؟ من خیلی فکر کردم . باور کن ...
وقتی یک نوجوان بودم هر روز به این موضوع فکر می کردم . یکروز که داشتم به این موضوع فکر می کردم بابام منو فرستاد کلاس تکواندو و من با وجود این که از تکواندو متنفر بودم تو رودرواسی بابام قهرمان تکوانودو ستارخان شدم و مدال طلا گرفتم ولی هنوز داشتم به اون موضوع فکر می کردم .
به هر حال من الان با هانا رفتم پارک وقتی برگشتم بازم به این موضوع فکر می کنیم .
ممنون دوستم

بابک 1391/03/17 ساعت 17:24

حمید چند ضلعی :
دوباره زنگ تلفن و یاد اون چشمات
دوباره فوت ممتد و خاطره ای از فحشای بابات
دوباره خنده ریز و یک نامحرم ؟ هیهات
ای بابا زر بزن دیگه ... بر پدر هرچی مزاحم تلفنی صلوات

بابک 1391/03/17 ساعت 17:25

مهناز ( مامان هانا ) :
سلام شفته !
با مزون هانا اینا تماس گرفتید
لطفا پس از شنیدن صدای بوق ( وای چه بوق صکسی بود . ادم یاد تیراماسو های شمال میفته )
پیام بگذارید قربونتون ...

بابک 1391/03/17 ساعت 17:26

جوجو :
الو ؟ الو ؟ من جوجو ام
سدوم ...
بابایی با مامانی با ویدی با من دفتیم بیدون واسه شام مهمونامون سوسیس بنددی بخدیم. خب شما هم بیاین بخودین ... نمیخورین ؟ احمقای کوچه ای بیشعور اخ تفی ...ون دو ... لی

بابک 1391/03/17 ساعت 17:26

دکولته بانو :
در حال حاضر در خانه نیستم . بودم هم به تخ ...مم
جواب نمی دادم . ری ... دم دهن هرچی زنگ تلفنه
من کنفرانس دارم :
ich bin li dish chay ba kishmish

[ بدون نام ] 1391/03/17 ساعت 17:27

مهدی پژوم :

درود ای دوست
من کنون در من زل نیست ام . با چند تن از رفق آی جان رفت ایم بیر اون واسه هوا خور ای و گرد اش و دور هم ای
وقتی برگشت ام به نمره تلفن شما زنگ می زن ام .
برای حسن ختام این تران اه را تقد ایم می کنم به شما یان جان جان :

نامهربون ای
می دون ام که می دون ای
که عشق ات ما رو کشت اه

بابک 1391/03/17 ساعت 17:28

قبلی من بودم

بابک 1391/03/17 ساعت 17:31

تیراژه :

ای مزاحم لعنتی / ای مزاحم دوست داشتنی
اولین باری که مزاحم شدی همون غروب دلگیر جمعه اخر شهریور بود که من داشتم واسه آنالیا کتلت می پختم و اون دامن سیاهه که خال خال های سفید داره تنم بود و انالیا داشت شبکه چهار تاتر دو مرغابی در مه رو نگاه می کرد . یادمه تو اون تی شرت صورتیه تنت بود . زنگ زدی ولی حرف نزدی و من بهت فحش دادم و تو قطع کردی و دوباره همون بوق لعنتی .
دومین باری که زنگ زدی اون شب بارونی 13 آذر سال 82 بود که من تازه از شمال برگشته بودم و تو تازه داشتی می رفتی جنوب ...
با نازنین و المیرا رفته بودیم انقلاب و دونه به دونه کتابهای کتابفروشی ها رو گشته بودیم تا وقتی دوباره زنگ زدی بدترین و ناموسی ترین فحش های عالم رو حواله تو کنم ولی تو زنگ نزدی و من حالم گرفته شد و هیچ وقت نفهمیدم نازنین و المیرا با اون فحشها چیکار کردن ؟

سومین بار ... نه اصلا مهم نیست سومین بار کی بود و چی شد و کی زنگ زدی و چطور تو گوشی فوت می کردی . من دیگه اون تیراژه قبلی نبودم . فحشام یه خونی توش دویده بود . فوت های تو هم مثل همیشه نبود مثل فوت حضرت مسیح می موند واسه این عاشق تشنه منتظر معجزه اینور خط ...

چهارمین بار ...

....

....

....

....

....

ششصدو بیست و سومین بار که زنگ زدی ...

...


...


...


...


...

دفعه هزار و هفتصدو یازدهمی که زنگ زدی همون شلوارک راه راه آبی که خشتکش پاره بود تنت کرده بودی . همونی که به خاطرش دفعه سیصدو شیشمی که زنگ زده بودی کلی خندیده بودیم . من داشتم تو اون فنجون سفیده قهوه می خوردم و بسته سیگاری که مینا برایم از بوفه دانشگاه دزدیده بود می کشیدم . فقط هفت نخ سیگار توش بود
هفت ...
همون هفت مقدس ...
به تعداد خط های تو ...

....

....


....

....


...


دفعه یک میلیون و سوم که زنگ زدی من نبودم . خوب کردم که نبودم . با حامد بهداد رفته بودیم دربند آبگوشت بخوریم . وقتی فهمیدی با حامد اومدم بیرون کلی عصبانی شدی و گفتی چطور وقت داری با حامد بهداد دیزی بخوری ولی وقت نداری با من یه چایی بخوری ؟ و گوشی رو قطع کردی
هرچی بهت زنگ زدم برنداشتی . دوست داشتم تو رو مثل خشتک همون شلوارک راه راه آبی که دفعه هزار و هفتصدو یازدهمی که با هم حرف می زدیم تنت کرده بودی جرواجر می کردم .

.....


....


....


....

دفعه آخری که زنگ زدی من گوشیم یه طرفه بود .
64537 تومن پولش اومده بود و منم تنبلی کرده بودم و پولش رو نداده بودم . هی اس دادی و من نتونستم جواب بدم و این شد که تو واسه همیشه رفتی و دیگه زنگ نزدی ولی من ازت ممنونم به خاطر این همه چیز که به من یاد دادی
ای مزاحم لعنتی / ای مزاحم دوستداشتنی

بابک 1391/03/17 ساعت 17:32

فرشته :

۱... امروز نمی خوام پست بنویسم ....

۲... فکرشو بکن یه روزی ... یه نفر ... یه جایی ... یه چایی ... یه قندون ... یه کم خورشت فسنجون .... فکرشو کن ...عالی نیست ؟


۳... یه وقتایی می خوای یه چیزایی رو بگی و یه وقتایی هم نمی خوای بگی ... کلا آدما سه دسته اند
دسته اول ... دسته دوم ... دسته سوم ...

۴... جینگیل جون ! یادته که ؟ آره

۵... آقای همسر ۱۷ ممیز ۸۵ صدم دوستت دارم

۶... اینجا رو ببینید . بابک اسحاقی بازم بازی راه انداخته . جالبی این بازی اینه که من دوباره توش شرکت نخواهم کرد مثل همیشه ...

۷...حیف که به خاطر امتحانا خیلی سرم شلوغه وگرنه حتما یه پست ده شماره ای می نوشتم . حالا شاید وقتی از مسافرت برگشتیم نوشتم ...

۸... ایجی پیچی میچی پوچی کلوچی ...

۹... شماره ۸ رمزی بود فوضولا

۱۰ ....آهنگ نوشت : سرود جمهوری اسلامی ایران

بابک 1391/03/17 ساعت 17:34

نیما مشهدی :

هیچچچچچچ تنها و غریبی
طاقت غربت زنگاتو نداره

هرچی گوشی رو زمینه نمیتونه
توی ارشد مث من رتبه بیاره

بابک 1391/03/17 ساعت 17:35

ممد اراکی :

زنگ اول رو که می زنی یاد ناصر حجازی میفتم
زنگ دوم رو که می زنی یاد دوی خودم رو ترد میل میفتم و درد زانوهام
زنگ سوم رو که می زنی یاد اون سه هیچ میفتم که پرسپولیسیا رو سوراخ سوراخ کردیم تو آزادی

زنگ چهارم یاد اونروز که عربا چهار دست و پا توی استادیوم آزادی یورتمه می رفتند و من خیلی خوشحال شدم از اینکه خوشحالی عربها رودیدم
والا با این خلیجاشون ...

زنگ پنجم منو یاد کلاس پنجم می اندازه و اون خانوم معلممون که اسمش زهرا جون بود و همیشه لپ های منو می کشید

از زنگ ششم متنفرم از عدد شیش بدم میاد
حالم از هر چی شیشه به هم میخوره
از شیش تاییاش بدم میاد


زنگ هفتم منو یاد سلطان فرهاد میندازه
سلطان مردا
سلطان با غیرتا
همونی که با رفتنش قهرمانی رو از ما گرفت ولی بی خیال ... من دوستش دارم ... همه سلطانها همیشه در طول تاریخ اینجوری بودن


زنگ هشتم یاد نیما می افتم . یا امام رضا ! تو که ضامن آهو شدی ضامن این نیمای خر هم بشو

زنگ نهم یاد اون نه تا بچه گربه یتیم که مامانشون رو توی تصادف از دست دادند میفتم


زنگ دهم یاد دختر همسایمون میفتم که ده سال عاشقش بودم و آخر سر منو گذاشت و گذشت

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 17:36

هررررررررررررررررررررررررررررر

تیراژه خیلی خوب بود

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 17:39

ییهو همه ی استعدادات رو ریختی بیرون بابک! صبر کن چار نفر دیگه هم بیان

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 17:45

شاهین نجفی :

ناگهان زنگ می زند تلفن ناگهان وقت ریدنت باشد
مرد هم تر می زند بدجور وختی مجبور به دیدنت باشد
بکشی دست به پیغامگیر بکشد دست به مقعدی خونی
بعد آن بوق ممتدها حرف بزن ای بچه ی .....ونی

.

لعنت به هرچی مردم آزار خوش ذوق..خدا نکشتتون نصف فنجون چای ریخت رو لژ تاژم من اینو درست کنم میام خدمتتون

مهدی 1391/03/17 ساعت 17:48

جوگیریات:
تا دوشنبه ی این هفته (ساعتِ 10 شب) وقت دارین پیغاماتونو بفرستین! لطفاً زیرِ 1 دقیقه باشه و کم حجمم باشه!! سه شنبه ساعت 11 از پیغامها رونمایی خواهد شد! ضمناً تولدت مبارک مخاطبِ نیمه خاموش و نیمچه روشن...!
تیراژه:
جنابِ ب و جنابِ ل و دکتر ن لطفاً پیغام نگذارید عزیزانم! اگه روزمرگی های یه دخترِ 27 ساله اجازه داد به تدریج پاسختان را خواهم داد! راستی آپ نمی فرمایید جنابِ پیغامگذار؟؟!!
ابر چندضلعی:
با سلام؛
لطفاً پیغام بذارید مثِ عاشقی که به وصالِ یار نرسید، مثِ بلاگری که توو بلاگستان رویِ خوش ندید!
مثِ کامنتگذاری که چیزی از پُست نفهمید،
مثِ وبلاگ-خونه ای که از سوت و کوری، تارعنکبوت بست و ترکید!!
آرشمیرزا:
سلام! اگر مطمئنید که تا بحال حق خوری نکرده اید پیغام بگذارید!! سعی میکنم درکتان کنم!
محسن باقرلو:
سلام! یه وخت واسه این عزیزِ پس لرزه های مدام، پیغام نذاری بچچه!!

بابک 1391/03/17 ساعت 17:57

علی دایی :

شسلام دوشست عژیژ
شما با پیغامگیل آقای گل جهان علی دایی تماشس گلفتید . خیلی ببخشید عذ میخوام لوم به دیوال گلاب به لوتون لطفا پشس از شنیدن شصدای بوقق پیغام خود لا بشوتید

بوققققق

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 18:02

ابی :

اینکه خونه نیستم چه حالی داره
پیغام بذار اگه یه جاییت می خاره
چار دونه بوق وقتی که تو شنیدی
معنیش اینه هر کی پیام بذاره
معلومه یک جاهای او میخاره
معلومه یک جاهای او میخـــــــــــــــــــاره

بیا بریم اونجا که شباش
صدای تو باشه بوقاش
هر کسی پیغام بذاره
میذاریم اینو ما یه جاش

بعد یه بوق پیرهنتو تنت کن
فکری به حال هیکل ِ عنت کن
با پیغامت برین به ما تو رسمن
حتی به قلب ساده و تن من

قبله ینی یه میس بزن به کالم
بعدش بگو: چطوری شما چاقالم؟
جای دخیل پاتو ببند به گوشی
یه وقت نری لباس هاتو بپوشی


.

بابک 1391/03/17 ساعت 18:06


خیلی کثافتی آرش
ای خدا
دلم درد گرفت از خنده

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 18:13

یه سوزن هم به خودم بزنم

میرزاقلمدون :

سلام شما می دونین باکی و برای چی تماس گرفتین . لطفن عدد 1 رو بزن و مانتوت رو در بیار . 2 رو بزن شلوارتو بکن . 3 رو بزن بلوزتو......ای بابا این چه کاریه اصلن ؟ چرا بیخودی وقت همو بگیریم؟ 9 رو بزن و لخت بیا توووووو.



.

بابک 1391/03/17 ساعت 18:16

آرش جان مطمئنی الان به خودت سوزن زدی ؟
تو که کلی خودتو تحویل گرفتی

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 18:18

باشه بابک تو هم بازی تو هم میتونی 9 رو بزنی . جهنم .

بابک 1391/03/17 ساعت 18:19

فرزانه بلور رویا :

سلام ... شما با پیامگیر فرزانه تماس گرفتید
متاسفانه الان کوه هستم و به محض برگشتن عکس های دوربین زیبا جون رو براتون میذارم ببینید

اگر زیبا جون هستی شماره ۱
روشنک هستی شماره ۲
فاطمه شمیم یار هستی شماره ۳
مامانگاری شماره ۴
هاله بانو شماره ۵
و سایر بچه های بلاگستان شماره ۶ را فشار دهید
اگر همکار شرکت هستید
منتظر وایسید تا من برم ماسوله و برگردم

علیرضا 1391/03/17 ساعت 18:20

=))))))))))))))))))))))))))))))))))))

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 18:27

علی پروین :

تا همین الآن 65 % وقتت تموم شده برای 85% مابقیش فقط دو ثانیه وقت داری قرقره کنی . فقط یادت نره پیغامگیر من مثه دروازه ی فوتباله . دروازه ی فوتبال هم مثه اونجای ناموسته . حالا دست خودته که چی بذاری توش .

.

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 18:30

محبوبه :

سلام بعد از این ترانه ای می خونم پیغامتو بذار حتمن جواب می دهم عززززیززززززززم

گل به گلستانه ایشالله مبارکش باد
پیغام یارانه ایشالله مبارکش باد

.

علیرضا 1391/03/17 ساعت 18:38

( همه ی آنچه با دماغ میشنوی )

بوی شونصد و نود چهار هزار و هفتاد و سه

بوی تلفنی که صاحبش بعد از شنیدن صدای بوق پیغامگیر بدهکارش برای صدمین بار ، با حرص دوشاخش رو از پریز کشید و وقتی پشیمون شد دوشاخه ی رو اشتباهی کرد تو پریز برق

علیرضا 1391/03/17 ساعت 18:44

نامه های کرگدن به محسن باقرلو :
سلام تاواریش
با ما هم ؟ منی که تا دوشمبه ی هفته ی پیش تو بودم و تو من بودی ، حالا بهت که زنگ میزنم میگه بعد از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید ... حال و حوصله ی گلایه و این قرتی بازی ها رو ندارم ... راستی هدر جدیدت هم مبارک ...

علیرضا 1391/03/17 ساعت 18:49

یه شوهرم نداریم :

86547512

یه شوهرم نداریم باهم بشینیم بخوایم متن پیغام گیرمون رو ضبط کنیم هی اون تعارف کنه بگه عجقممم تو صحبت کن هی من بگم عجیییجم مگه میشه مرد خونه اینجا باشه و من بگم ؟! آخرش هم دعوامون بشه شوشو رو با اینکه عجقمونه بندازیمش بیرون خودمون بشینیم پیغام رو ضبط کنیم ... بلاخره باید همین اول یجوری گربه رو دم هجله بکشیم یا نه؟

علیرضا 1391/03/17 ساعت 19:04

20:30 :
رسوایی جدید رئیس جدید سازمان ملل در حالی رو شده که ایشون با حمایت از جنایات اسرائیل و محکوم کردن خواسته های مردم مظلوم غزه و فرستادن کمک های مالی به سرکوبگران مردم مظلوم بحرین و کتمان اوج بیکاری و فقر در منطقه ی یورو و سانسور شدید معترضان به نظام سرمایه داری ایالات متحده و حمایت از برگزاری مراسم ضد دینی یورو ویژن در کشور مسلمان آذربایجان و تغییر آمار سازمان جهانی پول در کاهش شاخص بورس های کشور های اروپایی و ............ قبلا سو نیت خودشون رو اثبات کرده بودند .
گفته میشود در این رسوایی ایشون بعد از شنیدن صدای بوق هنگامی که میخواستن برای یکی از سران رژیم غاضب پیغام بگذارن صداهای ناهنجار و ناجوری از خودشون بروز دادند .
فردا هم همزمان با تمام دنیا دانشجویان دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران در اقدامی خود جوش قراره در اعتراض به صداهای مذکور تظاهراتی برگزار کنند .



محسن باقرلو:

( خودت بگو خودت قطع کن )

علیرضا 1391/03/17 ساعت 19:16

ایرانسل :

برای قرار دادن یکی از اهنگ های زیر بجای بوق پیغامگیر کد اهنگ مورد نظر به 2828 ارسال کنید
آلبوم آهنگ های بوقواز بمناسبت هفته ی محیط زیست :

2452خیلی بوووووقی (ایول الله بوقچی)
2547 فکر کردی بوقم؟ ( ووزلا )
درضمن تا با شارژ 12254862325 تومان برنده ی 1500 ریال اعتبار داخل شبکه ی رایگان شوید


سنگ کاغذ قیجی:

پیغام بذار
شاید در پیغامت بگویی که می آیی

چرا من همیشه هستم
چرا تو هیچوقت نیستی

علیرضا 1391/03/17 ساعت 19:20

-آقا دوماد چیکارن ؟
-بعد از شنیدن صدای بوق پیغام خودشون رو میگذارن


حرف های صد من یه غاز:

من نیستم . رییس یه عالمه کار داده بهم همسری هم نیست اصلا این همکارای من به اندازه ی گاه هم نمی فهمند البته اینو رییس گفته خب پیغامتو بدار دیگه

علیرضا 1391/03/17 ساعت 19:28

مکالمات پدر پسری:
-الو سلام بابایی

-الو

-بابایی زود بیا خونه

-سلام

-چی میگی بابایی؟ زود باشششش بیـــا مامام مشکوک شده باز با رفیقات رفتی بیرون

-شما با بابایی تماس گرفتید بعد از شنیدن صدای بوق پیغام خودتون رو بگذارید

- هان ؟ چیی ؟؟ بابایییی ... فاتحت خوندس مامان جارو رو ورداشت

- بوققققققققق

-...

آوا 1391/03/17 ساعت 19:30

وای خیلی باحال بووووووووووود
دمتووووووووووون گررررررررررم
کلی حااال کردم..............
بخصوص قسمتهای تیراژه و
میرزاقلمدون و اوه بقیه....
همه خیییییلی باحال بودن
مررسسسسسسسی
مرررررررررررررررررررررردم
از خنددددددددددددددده
هرررررررررررررررررررررر
یاحق...

علیرضا 1391/03/17 ساعت 19:33

سلام
شما با جوگیریات تماس گرفته اید چند روزی نیستم ، همین ، هیچ غریبه ای هم اینجا پیغام نمیگذارد ، پس با خیال راحت میتوانید بعد از شنیدن صدای بوق فحش های خود را بگذارید .

علیرضا 1391/03/17 ساعت 19:41

سلام خیلی ممنون که به من زنگ زدید ، اگه با تبادل شماره موافق بودید بعد از شنیدن صدای بوق اطلاع بدید

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 19:58

آوا :

سلام دوست عزیز خان جان
من که خونه نیـستــم الآن
لطفن بعد از شنیدن بوق
پیامتون رو مثل پیـــام
من به شکــل مثلث
قائم الزاویه بذارین
اگه حتی یه میل
جابجــا باشــه
جواب نمی
دهـــــم
خب؟
.

... 1391/03/17 ساعت 20:06

آرش خان "یاحق" اخرشو جا گذاشتی

آوا 1391/03/17 ساعت 20:09

هرررررررررررررررررررررر
شیبش یه کم ناقصه
اما چون آرش خان
جانن قبوووووووول
میییکنییییییییییم
هوووووووووووور

یاحق...

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 20:09

مریم حیدرزاده :

پیغامگیرم گرفته بوت ؛ فقط بخاطر تو
حق بابام هم توو گلوت فقط بخاطر تو
پیام تو پُــر از گِـلِـه ؛ فقط بخاطر من
بهت میگم : حق خوشگله! ؛ فقط بخاطرتو
تورو خدا پیام بذار ؛ فقط بخاطر من
میرم همیشه زیر کار ؛ فقط بخاطر تو


.

آرشمیرزا:

سلام
حالم بد نیست
شبیه پیغامگیر هایی شده ام که هیچ وقت پیغامی ندارند
دلخوشم به پیغام های تو
که میدانم هیچ وقت زنگ نمیزنی

آرشمیرزا 1391/03/17 ساعت 20:20

سیاوش قمیشی:

من فقط عاشق اینم که برام پیام بذاری
الکی بگم که پاک شد بکنی تو گریه ؛ زاری
من فقط عاشق اینم وقتی پیغامو ببینم
بشینم یه گوشه ی دنج روی پیغامت برینم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
تو بگی دیگه نمیام ؛ منم از خوشی بمیرم


.

پرسیسکی وراچ:

سلام دوست من
امشب کشیک هستم
اگر حرفی داری از گیلان و کلوچه های فومن
پیغامی بگذار از جنس باران های رشت که سخت دلتنگشان هستم
با اولین زخمه به سه تار قطعه ای از عباس معروفی را میشنوید و بعد..غزلی بخوانید از حافظ..
تی بلا می سر!!

ارش پیرزاده 1391/03/17 ساعت 20:26

ارش مردم از خنده ...دمت گرم فکر نمی کردم اینقدر بخندم ... دمت گرم ...
بابک کامن تو هم باحال بود ... دمت گرم
چیزی به خاطرم نمی رسه ....که بنویسم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد