خشت اول

خشت اول چون نهد معمار کج/با لَقَد، آرام باید ریختش
ورنه حتی بلدوزر هم طفلکی/زورِ تخریب ثریا نیستش

کشیدن دست بچه ها ممنوع!

.

کشیدن دست بچه ها ممنوع: این علامت برای اینست که بچه ها پاهایشان کوچولو است و نمیتوانند تند تند راه بروند. پس آدم اگر با بچه ها میرود بیرون باید بگذارد آنها آرام آرام راه بروند و پشت مغازه هایی که اسباب بازی دارند وایستند و هرجا که اسب نمکی ها رد میشود وایستند و نگاه کنند و هرجا که آبپاشهای پارک آب میریزد وایستند و خیس شوند و کیف بنمایند نه اینکه دستشان را بکشد که درد بگیرد. باتشکر.

.

خوردن نیمروی مربع ممنوع!

.

خوردن نیمروی مربع ممنوع: این علامت برای این میباشد  که نیمرو از همان اولش که من بچه بودم و یادم می آید تا الان که هفت سالم میباشد همیشه گردالو بوده است. تازه اگر بهتر بود که مربع باشد حتما مادربزرگ من که ما او را ننه صدا میکنیم و آشپزی اش در دنیا از همه بهتر است آن را مربع درست میکرد نه اینکه گردالو درست بنماید. باتشکر.

.

خوردن هشتاد تا قرص که وسطش خط دارد ممنوع!

.

مقدمه:اونایی که مملی رو میشناسن که هیچی!برای اونایی که نمیشناسن عرض شود: لینک! 

.

  

.

خوردن هشتاد تا قرص که وسطش خط دارد ممنوع: این علامت برای اینست که آدم باید قرصهایش را همان اندازه ای که آقای دکتر گفته است و سر ساعت بخورد نه اینکه هشتاد تایش را باهم بخورد. مثلا من خودم وقتی بابایم و عمو محمدم داشتند یواشکی با هم حرف میزدند شنیدم آقا رضا که همسایه ما میباشد چون زنش خیانت شده است شصت تا قرص (که تازه دوتا دسته ی ده تایی کمتر از هشتاد تا میباشد) خورده و الان مرحوم که یکجور مرده است میباشد. من نمیدانم خیانت چی است و درسمان هنوز به آنجا نرسیده است ولی حتی اگر آبله مرغون هم باشد بهتر است آدم نرود مدرسه و بماند خانه و استراحت و بازی بکند نه اینکه اینهمه قرص بخورد. باتشکر.

.

دسته بندی

آدما دو دسته ن :

دسته دار و بی دسته.


پ.ن : یکی اس داده بود.


خمار


دیشب


در شهر یادها

در پارک شهر خاطرات


همه دنبال رگ بودند



من 

دنبال تو 


.

تقویم ایرانی

سال 91 برای ایرانیان:
فروردین:وقتِ عید دینی و حال و حول.
اردیبهشت:بهترین ماه برای سفر به طبیعت.
خرداد:چرت زدن و منگ بودنِ مداوم از هوای بهاری.
تیر:فرار از گرما به سوی ییلاق جات!
مرداد:روزه و غرغر از گرسنگی و تشنگی.(خب نگیر برادرِ من!روزه است.زور که نیست!)
شهریور:ماهِ عروسی و میهمانی.
مهر:شروعِ کار.
آبان:خستگی از کار.(آخه مگه آدم چقدر می تونه کار کنه؟زندگی که همش کار نیست!)
آذر:ماهِ مرگ و میر در راستای عقب انداختنِ عروسی ها.
دی:پایانِ مرگ و میر از شدت سرما.
بهمن:ماهِ تعطیلیِ کار در راستای ابرازِ شادی برای پیروزی انقلاب اسلامی.
اسفند:آماده شدن برای عید دیدنی و حال و حول.

متن پیغامگیر تلفن بچه ها !


جوگیریات : یک ...دو.....سه.......ضبط میشه ...سلام ما منزل نیستیم و این اولین باریست که من و مهربان تلفن پیغامگیر خریده ایم و من یاد اون روزی افتادم که پدرم یکی از این تلفنها خریده بود و من و مریم و نرگس بر سر اینکه چه کسی پیام را ضبط کنددعوا داشتیم  و من طبق معمول  با قلدری امتیازش را گرفتم لطفن قبل از اینکه پیغامتون رو بگذارید تشریف ببرید به ادامه ی مطلب!!!

 

تیراژه : شما با تلفن یک دختر تیریپ دپرس 27 ساله تماس گرفتین پس خوب می دونین که بعد از شنیدن صدای بوق چی باید بگین .

 

دکولته بانو : مگه کوری نمی بینی خونه نیستم و اگه هم باشم لابد دستم بنده ! شایدم اصلن دانشگاه باشم و محسن بخواد بیاد دانشگاه دنبالم که از دانشگاه بریم یه چرخی دور و بر دانشگاه بزنیم . تو اصلن می دونی دانشگاه چیه؟؟بهر حال زرتو بزن شرتو کم کن . این دستگاه اتوماتیک بجای فحش بوق ؛ پخش می کنه .پس  بعد از یک بوق ممتد جون بکن نکبت!

نیما مشهدی : مو خانه نیستُم یره ! اگه هم بودم گوشی ر ِ وَرنـِمــِــداشتُـم ! مدنوم چی مِخــِی بگی ولی نُمُگــم ؛ ضمنن حاجیت رتبه ی دِوازده ی فوقش لیسانسه ! ایره گفتُم تا بفهمی با کی دِری صحبت مُکُنی

مهربان : من رفتم به اون دختری که کف مترو نشسته بود یه دویست تومنی بدم و برگردم . لطفن پیغامتون رو جیغ بزنین به صداهای نرمال جواب نمی دم .

 

مهدی پژوم : خنک آن قمار بازی که نمیشه هیچ راضی......و ندارد او پیامی  ز سکینه و ز نازی
بعد از شنیدن یک آه جانسوز پیام خود را تلاوت بفرمایید.

آرش هانا : سلام دوستم . مهناز کنده پوستم . رفتم تیرامیسو بخرم . برای این نازنین همسرم.
ولی باید بهتون بگم که هانا پیغامگیر رو چک می کنه و معمولن  هم با همون انگشتی که توی دماغشه این کار رو می کنه اینو گفتم که اگه وسواسی هستین شاید دوست نداشته باشین پیام بذارین .

 

ابرچندضلعی : سلام قبل از اینکه پیام بذارین حتمن این لینک و این یکی لینک و همچنین این لینک رو بخونین شاید پشیمون بشین از پیام گذاشتن.

.

.

.



بقیه ش با شما 

 

حواس شیش دنگ


مرده توجه صد در صدی اون مرد مثلثیم.


ارباب خودم سرتو بالا کن...

.

به غمگینترین حاجی فیروز دنیا و این پستش

.

.

شبیه وبلاگی که به زور به روز میشود 

شبیه عقابی که توی عالَمِ حشرات، شبی توی خودش مچاله بدل به پینه دوز میشود 

شبیه پهلوان سپیدمویی که توی آخرین معرکه اش، میان زنجیر له شده توی دلش سوز میشود 

مردی آخراین پست،دایره دست میگیرد وتوی شهرِ بی نوروز،غمگنانه دوباره حاجیِ فیروز میشود... 

.

.