عنوانت رو نپسندیدم الهام جان... نه ایدز مختص فاحشه هاست نه هر فاحشه ای مبتلا به ایدز میشه...اگر عنوان این نبود پست رو بیشتر دوست داشتم...چون کلاً معناش عوض میشه با عنوانی غیر از این...
فکر کن پستت اصلاً عنوانی نداشت... آهای بیلبورد های شهر مرا از ایدز نترسانید که مرگ، نزدیک ترین آرزوی دور من است.
این پست یه پست شجاعانه ست که حتی ترس از مرگ و بیماری ایدز رو هم کمرنگ میکنه!به سخره گرفتن مرگ...یعنی بدون عنوان یه پست کامله برای خودش... وقتی عناوینی مثل "کاش یه معتاد یا فاحشه یا چیزایی مثل این بودم" رو به کار میبری،انگار داری ایدز رو منحصر به این موارد میکنی...در حالیکه برای ابتلا به ایدز خیلی راه های دیگه هم وجود داره...فکر کن کسی که از خون آلوده مبتلا به ایدز شده با خوندن این پست و این عنوان چه حسی بهش دست میده..... فقط همین
عالی شد....عالی..... و حالا در جواب این پستت باید بگم خدا نکنه عزیزم...سلامت باشی...مرگ میاد به هر حال...زندگی بدون ایدز خودش سرشار از رنج هست...چاره ای دیگر باید....
اولن خدانکنه به خاطر عنوان میگم... دومن مرگ چند قدم اونورتره کافیه به استقبالش بری...تا از تن جدا شی...به همین سادگی... به قول شاعر:؛مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی؛
استقبال مرگ.... اون به استقبال ما میاد انگار هرروز...
دیروز تو پارک لاله یه جشن بود به مناسبت هفته اطلاع رسانی ایدز، با حضور مردم و تعدادی از مبتلاها با برنامه های مختلف برای آگاهی بخشی، خیلی جالب بود، و جالبتر این تقارن پست و اون جشن تقریبا بزرگ بود، با بیلبوردهای خاصش...
خب البته چند روز پیش روز جهانی ایدز بود بنظرم... و این جمله ها ازون روز توی ذهن من مونده بود....
خوشم اومد...حالا چرا ایدز؟؟؟ این همه راه برای مرگ هست هآآآ الهام من از این آیکون بلاگ اسکای خیلی خوشم میاد راستی شهنازم خوندم گیج شدم کجا باید نظر بذارم خوب ....راستی چرا نباید نارنگی رو میخوردی؟ معتاد بود خانومه؟
ای جونم
خب ایدز هم یه راهشه....
اصن این آیکون برای خود خودت...
اون پست برای یک وبلاگ دیگه ست که خب همونجا می کامنتیدی دیگه..
نه دوست من شکاکه...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
عنوانت رو نپسندیدم الهام جان...
نه ایدز مختص فاحشه هاست نه هر فاحشه ای مبتلا به ایدز میشه...اگر عنوان این نبود پست رو بیشتر دوست داشتم...چون کلاً معناش عوض میشه با عنوانی غیر از این...
قبول و محترم...
ولی خب اینم یه راهشه، مثلا اگه این بود چی؟::
کاش یه معتاد کثیف بودم :دی
ممنون ازینکه نظرتو راحت گفتی.
من هم با الهه موافقم
پستت خیلی خوب بود الهام
منهای عنوان که حس میکنم میشد نباشه..یا میشد خیلی بهتر از این باشه
مرسی، بذار ببینم چطور میشه...
فکر کن پستت اصلاً عنوانی نداشت...
آهای بیلبورد های شهر
مرا از ایدز نترسانید
که مرگ، نزدیک ترین آرزوی دور من است.
این پست یه پست شجاعانه ست که حتی ترس از مرگ و بیماری ایدز رو هم کمرنگ میکنه!به سخره گرفتن مرگ...یعنی بدون عنوان یه پست کامله برای خودش...
وقتی عناوینی مثل "کاش یه معتاد یا فاحشه یا چیزایی مثل این بودم" رو به کار میبری،انگار داری ایدز رو منحصر به این موارد میکنی...در حالیکه برای ابتلا به ایدز خیلی راه های دیگه هم وجود داره...فکر کن کسی که از خون آلوده مبتلا به ایدز شده با خوندن این پست و این عنوان چه حسی بهش دست میده.....
فقط همین
ممنون... عالی
---------------------
دوباره بخون دوستم...
عالی شد....عالی.....
و حالا در جواب این پستت باید بگم خدا نکنه عزیزم...سلامت باشی...مرگ میاد به هر حال...زندگی بدون ایدز خودش سرشار از رنج هست...چاره ای دیگر باید....
:)
فدامدا...
عالی شد...
مرسی
مرسی شما دوست خوبم. :)
الهاااااام
خدا نکنه
:) دوست خوبم با رویکرد اجتماعی بخونش نه شخصی ...
اولن خدانکنه به خاطر عنوان میگم...
دومن مرگ چند قدم اونورتره کافیه به استقبالش بری...تا از تن جدا شی...به همین سادگی...
به قول شاعر:؛مرگ اگر مرگ است گو نزد من آی؛
استقبال مرگ.... اون به استقبال ما میاد انگار هرروز...
گویا شما هم دیروز تو جشن پارک لاله بودی؛ نه؟! :)
نه چه خبر بوده؟؟
یاد رمان یازده دقیقه پائولو کوئیلو افتادم یه جوری اون جا دلش رو زد به دریا
دل اگر داشته باشیم...
دیروز تو پارک لاله یه جشن بود به مناسبت هفته اطلاع رسانی ایدز، با حضور مردم و تعدادی از مبتلاها با برنامه های مختلف برای آگاهی بخشی، خیلی جالب بود، و جالبتر این تقارن پست و اون جشن تقریبا بزرگ بود، با بیلبوردهای خاصش...
خب البته چند روز پیش روز جهانی ایدز بود بنظرم... و این جمله ها ازون روز توی ذهن من مونده بود....
:)
باهات موافقم....
به همان لطافت که بوی سیب به مشام می رسد
روان از تن خارج می گردد...
شایدم روان تر.... کسی چه می دونه!
خوشم اومد...حالا چرا ایدز؟؟؟
این همه راه برای مرگ هست هآآآ
الهام من از این آیکون بلاگ اسکای خیلی خوشم میاد
راستی شهنازم خوندم گیج شدم کجا باید نظر بذارم خوب ....راستی چرا نباید نارنگی رو میخوردی؟ معتاد بود خانومه؟
ای جونم
خب ایدز هم یه راهشه....
اصن این آیکون برای خود خودت...
اون پست برای یک وبلاگ دیگه ست که خب همونجا می کامنتیدی دیگه..
نه دوست من شکاکه...