برکه ی دفتر شعرم را که ورق میزنم ...
درون تنگ احساسبی تاب میشود ماهی سرخ خیالت ... و من میان صفحه ای خالی ... شعر تازه ام را رها میکنم .
عنوانت منو یاده یکی از نوشته های قدیمی خودم انداخت"چاره ای نیست!در این زمستان بیگانه با برفسَرِ کَبکِ دل رازیر برف خیال باید کردتا شاید کمتر آزار دهنداین واقعیت های تلخ آدمی را..."
عنوانت منو یاده یکی از نوشته های قدیمی خودم انداخت
"چاره ای نیست!
در این زمستان بیگانه با برف
سَرِ کَبکِ دل را
زیر برف خیال باید کرد
تا شاید
کمتر آزار دهند
این واقعیت های تلخ آدمی را..."