- بابایی ؟
- جان بابا ؟
- بابایی من دارم لحظه شماری می کنم تا ۱۸ سالم بشه ...
- پدر سوخته می خوای فیلمای ناجور تماشا کنی ؟
- بابا ؟ این چه حرفیه ؟ می خوام با افتخار تو انتخابات شرکت کنم .
بابایی ؟
جان بابا ؟
چرا آقا مدیرمون میگه اوباما هیچ غلطی نمی تواند بکند ؟
پسرم اوباما بدش نمیاد ولی مساله اینه که ما خودمون همه غلط های ممکن رو کردیم .
چیزی واسه اون بنده خدا نمونده که بکنه ...
پس میشل چی ؟
چرا پسرم اون هنوز مونده ...
بابایی ؟
جان بابایی ؟
اگه گفتی اون چه حیوونیه که هاله نور داره ؟
صد بار بهت نگفتم از این حرفا نزن نیم وجبی ؟ میخوای اینجا رو هم فیلی کنن ؟
بابا من که حرفی نزدم . منظورم کرم شب تاب بود ...
ببخشید پسرم . من فکرم رفت یه جای دیگه...
- بابایی ؟
- جان بابا؟
-
- این آقایون توی تلوزیون چرا همشون ریش میذارن ؟
- اینا ریش نیست پسرم . بهش میگن محاسن
-
- بابایی چرا همه آقاهای توی تلوزیون محاسن میذارن ؟
- محاسن میذارن تا معایبشون دیده نشه پسرم ...