www.tizpa.blogdog.vagh

امروز صبح اومدنی سر کار 

توی برف ٬ یه ماده سگ سفید رنگ دیدم که تمام تنش سیاه شده بود از گل و کثافت 

و سینه های آویزونش نشون می داد که چار پنج تا توله سگ گشنه  داره 

در حالیکه دست راستش زخمی شده بود داشت لنگ می زد و راه می رفت و زبونش از دهنش افتاده بیرون و له له می زد شاید از گرسنگی شاید هم از سرما ... 

به خودم گفتم :  

خدا عقلش رسیده که به این زبون بسته ها قدرت تکلم نداده  

و صد البته انگشتانی برای تایپ تو وبلاگ 

 

صبح شما به خیر

 

اینجا تهران است/سیب زمینی کیلویی فلان/مهندس به کارگرا بگو یه امروز رو دست بجنبونن/ولی ماهان باید تو آکادمی اول میشد/سیما جون به نظرت ابروهامو شرابی کنم؟/پسر بیچاره ی من سه ساله فوقش رو گرفته هنوز بیکاره/این اسی هم که توزرد از آب درومد که!/آهنگ به سوی تو با صدای مهران زاهدی/این دختره از اولش هم/خانم پول خرد بده لطفا/بیست مرتبه بهش زنگ زدم بر نمیداره پدر سوخته! /ترافیک شدیدی در بزرگراه مدرس/این ریشوهای خون مردم تو شیشه کن که.../الو..فروشگاه فرهنگیان قبول میکنه این بن ها رو؟/آقا من بعد چهار راه پیاده میشم/علی این جزوه ی مدارهای الکتریکی../شنوندگان محترم روز خوبی را برایتان آرزو میکنیم!/ 

 

 (یک صبح بارانی در تاکسی) 

 

CAPS LOCK

همسر دوست خارجکی ام وقتی سرحال بود و کیفش کوک  

آرام می گفت :  i love you  

-

وقتی سگ می شد و عصبانی 

 داد می زد  : I HATE YOU  

 -

 چه خوب که فارسی حروف کوچک و بزرگ ندارد ... 

 

قبلت

- پسر جان ! شماجوانی نمی فهمی . آتشت تنده ...خطبه که بی شاهد نمیشه  

- حاجی جون ! نوکرتم  گیر دادیا ... امرو اگه خطبه نخونی رفته تا آخر صفرا... ینی دو ممماه دیگه 

  

 

 

ضیافت جمعه

 

غروب جُمعه که میشه  جَمعِ غصه ها هم جَمعه.. 

 

لا مصّبا جُم نمیخورن از توو دلت...  

 

 

مال مردم خوری عاقبت نداره

روز ازل که خداوند غصه های عالم را بین آدمها قسمت می کرد ٬ من ته صف ایستاده بودم . 

نوبت من که رسید همه چیز تمام شده بود  

پرسیدم پس سهم من چی ؟ 

سرش را کمی خاراند ٬ نگاهم کرد و گفت : 

تو غصه دیگران را بخور ... 

 

تی بگ

وقتی چوب توی فنجان چای می افتاد  

مادر می گفت : این نشانه است که بزودی میهمان خواهد آمد .

نمی دانم اینکه تازگی ها کسی به مهمانی ما نمی آید 

از میهمان نوازی بد ماست 

یا از چای کیسه ای احمد ؟ 

 

این محرم و صفر است که ...

از همین تریبون به کلیه جوانان محب که به مناسبت ماه محرم و به عشق علم و علامت و حواشی خوشگلش از یک ماه پیش کیلو کیلو کراتین و پروتئین خوردند و آمپول و دارو زدن تو بازو و صبح تا شب دارن تو باشگاه اسکات و پرس سینه میزنن ٬ خداقوت عرض می کنم ... 

اجرتون با داداش کوچیکه داداشی نه اونیکه کشتنش ... 

 

جنّه تیک

آقا جان همیشه می گفت : بچه های ما فقیر فقرا ٬ شبیه خودمان می شوند .  

 

( با عرض معذرت از بچه مایه دارهایی که شبیه همسایه هایشان می شوند ) 

 

فال میوه

 

 

  هنوز زیر دندانم است،

            طعم خرمالویی ،   

           که با رفتن تو گس شد

       مانده ام این انار را پاره کنم  یا نه

            نیت کرده ام ،

               اگر سرخ باشد ،

                         تو می آیی