فرش قرمز





نقش  آن فرش که می رفت بر آن ؛ فرهادی

گبــّــه ای بـــــود که با خــــون دلش بافته شد




.



و خدا خر را به درستی نمی شناخت وگرنه حتما بهش شاخ می داد



انگشت شمـ...؟...آری!



سرانگشتانم را 

به شماره بگیر


با آن  لبهات



که انگشت شمارند.







ملت٬ یک من بزرگ است

از وقتی از شیشه ماشینم آشغال پرت نمی کنم بیرون 

خیابان های شهر تمیز تر شده اند انگار ...  

 

 

گنید دوار



حجـــم دوّار تو را نیک تـــراشیده خـــدا

چونکه پرگار کشم ؛ دایره بیضی نشود




به قیمت جان

بی نیازترین آدم دنیا هم که باشم،

ناز تو را خریدارم...

آتش !



دست بر اسلحه که می بری


ماشه می چکد


به اُر...g..ـاسم گلوله ها.



اولین اسکار ایرانی

به احترام اصغر فرهادی که باز هم کام ایرانی ها را شیرین کرد تمام قد می ایستیم .

 یک دنیا ممنون اصغر فرهادی ...  

-

 

 

 

گهی خر ؛ سوار و گهی خرسوار





هر کس که به احوال ما در نظاره است

بیـنَــد نشیمنگاه ما سخت پاره است


اظهر ز شمس است دلیلش ؛ چرا که دریغ

خود خرسواریم ولی خر ؛ سواره است




خداییش یعنی چی ؟

یک رب مانده یعنی چه ؟ 

 

گزینه یک : یعنی باقی رب ها به فروش رفته و فقط همین یکی مانده است . 

گزینه دو : یعنی سه ربش رفته و فقط یک رب مونده که اینم اگه همت کنی میره . 

گزینه سه :این اصلا رُب نیست بلکه رَب است . اشاره به وحدانیت خداوند دارد . 

گزینه چهار : هیچکدام ... 

 

 + تقدیم به دوستان یک  رب مانده