شیرین من!


شیرین زبان

چیزی بگو

اوقاتم بدجوری تلخ است..!


جا به جا



یکی "جا" میزنه و یکی "در جا" و یکی هم حرف "بی جا"؛

 امتحان کردم٬ در مواجهه با هر سه شون میشه "جا" خورد..!



دیگر نمی لرزد ، دلم ،دستم...


درد نبودنت شده تیغ

اصلاح کرده خنده از صورت من ...


سلام...  

 

 

 

 

از وقتی یادم میاد، با خودم حرف میزدم.....خیلی.... 

الانم همینطوره...مُنتِها فقط جاهامون عوض شده 

 

 

 

 


در من انگار

ابراهیمی را میسوزانند..!


...


گیسوانت را موجیست


که تا ابد

من

در او غرق


 

مرهم اگر نیستی،زخم مزن!


اگر لبهایی برای بوسیدن زخم هایم نداری

لا اقل زبانی هم برای زخم زدن نداشته باش..!


و هو الرزاق!




و از آنجا که گمان نبرد به او روزی عطا کند و هرکه به خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد

(سورهء مبارکهء طلاق آیه 3)


آتش از شمع نیفتاد به کاشانه مرا

 

و من چون آن پروانه ای که 

هوس سوختن دارد 

در روزگاری که کسی شمع روشن نمی کند 

... 

.. 

.

دل سوخته ام!


دخترک شاید آتش پرست بود

دلم را میسوزاند و میگفت

دورت بگردم..!