غرق صحبتیم وقتی وارد حیاط امامزاده میشویم...
خانم سبیلوی قسمت خواهران جیغ میزند "آهای دختر! کجا!؟ بیا چادر!"...
دستش را میگیرم و میبرم پیش خانم جیغ...میگویم "خانوم...چادر داره...نگاه کن"...
با تعجب مانتوی سپیدش را برانداز میکند...میگویم "نه خانوم...چشماشو نگاه کن"...
مدتها تلاش کردم تا به "بودنت" عادت "نکنم"...حال باید یاد بگیرم به "نبودنت" عادت "کنم"...
گاهی زندگی با جابجایی یک "نـ" زیر و رو میشود....
هیچ چیز مثل ۳کص نمی تواند انسانها را انقدر به هم نزدیک کند .
مزامیر باستانی - رساله ( بدیهیات بلا ملاحظات )
از عناصر ذکور بلاگستان تقاضا میشود زیر این نامه یه امضا بندازن تا انشاا... به یکی از رویاهامون جامه عمل بپوشانیم:
ما جماعت مردان فلک زده از شما روحانیون و مراجع عظام تقلید تقاضا میکنیم به گشت های ار.شا.د امر بفرمایید اگر یک گوش بانویی از زیر مقنعه یا روسری یا هر سرپوشی بیرون بود٬گیر ندهند.شاید با این شرایط حرف ما از آن گوش وارد شود(همان در) و در کله مبارکشان گیر افتد و اثرگذار شود(بعلت بسته بودن دروازه).
خدا را چه دیدید شاید حرفمان را شنیدند
اگر آدم و حوا آن برگها را جلوی عورتشان نمی گرفتند ٬ خدا نمی فهمید که میوه ممنوعه را
خورده اند و با اردنگی از بهشت پرتشان نمی کرد بیرون .
تاریخ نشان داده است که آدمهای با حیا همیشه می رود توی پاچه شان ...
مزامیر باستانی - رساله ( کفریات مع الجبن )
آهای کسی که 3 هزار میلی یارد تومن اخ تلاص کردی ؟
اگه یه میلی یارد بریزی به حسابم ، عوضش منم دعا میکنم که اصلن اصلن دستگیر نشی.
به جون خودم راس میگم.
در کتاب ها و مقاله هایشان نوشتند "نیل آرمسترانگ" ... آنهایی که درک نمیکردند اولین قدمهای روی کره ماه در واقع متعلق به پای خیال ژول ورن است !