دل ندادی
با خود گفتم این نیز بگذرد
دل شکستی
باز هم گفتم این نیز بگذرد
دل بریدی و رفتی
من ماندم این زمزمه که
او نیز بگذرد !
باران ِ اشک هایت
آفتاب ِ نگاهت
رنگین کمان ِ چشم هایت
...
..
.
چه کرد با من
این طبیعت ِ زیبایت
یکی صحبت از بوسه های باران به تن هر رهگذری کرد
پرسیدم :
باران؟ همان که مرا دست در دست چتر دید؟