غرور و شخصیت!

سر تکون میده و میگه: هیچ چیزی اندازه غرور و شخصیت برام مهم نیست...و احساس میکنم توو این رابطه داره به غرور و شخصیتم توهین میشه...
با تعجب میگم: خب چرا تمومش نمیکنی!؟...
خیلی خونسرد میگه: بابایینا رفتن مسافرت...تا آخر هفته خونه خالیه! جمعه تمومش میکنم!...

نظرات 19 + ارسال نظر
فاطمه شمیم یار 1390/06/21 ساعت 01:29

سلامممم حمید خان
عجب غرور و شخصیتی٬!!!...
یا نه بهتره بگیم عجب شخصیت و غرور شناسی..
یا نه بهتر بهتره بگیم عجب غرور و شخصیت خردکنی بوده برا خودش......

- سلام فاطمه بانو!...
- عجب "عجب تو عجبی" شد یهو!

یعنی الان من گرگیجه گرفتم
اگه این ادم که حتما آقا تشریف دارن روبروم بود نمیدونم چی باید بهش میگفتم!
بگم ایول به این عزت نفست!
بگم ایول به مرامت!
ایول به طرفت!
بگم حالا نمیشه تا اخر هفته صبر کنی شاید بیارزه که باهاش دووم بیاری!!!!
بگم مطمئنی داره به غرورت لطمه میخوره؟
بگم چی آخه؟!!

باز از اون موقع ها شد که یه چیزی میخوام بگم ولی حرفم راست و ریس نمیشه..همینکه میگم یه چیزی تو گلوم مونده یه کم سبک تر میشم!

آره..."آقا" تشریف دارن...
به زودی توو وبلاگم یه دیالوگ الاغی مفصل در اینباره مینگارم! (آیکون
"تبلیغات بازرگانی!")...

صدف 1390/06/21 ساعت 03:23 http://fereshteye-to.blogfa.com

واقعا خیلی گیج کننده بود... نمیتونم چیزی بگم...

آوا 1390/06/21 ساعت 03:34

غ.ر.و.ر تنها چیزیست که در این روزها
قیمتش ارزان شده و چوب حراج به
آن زده اند.نسلی که روبه روست
غریبی می کند با واژه ای بنام
غرور..اینزمان غرورکه ازین در
برودشخصیت هم درپی اش
می رود..آن زمانهابرخی با
غرور بیشخصیت میشدند
یک زمان لباس زششتی
می داد و این زماااااااان
لباس بی ح.ی.ا.ی.ی
و بی پ.ر.و.ا.ی.ی
اما غرور ِزیبا بدجور
دلچسب است..به
شرطی که زمانی
به کار نیایدکه خار
شود .. و چهرهء
زیبااااااااااااایش
خرااااااااشیده
یاحق...

با همه حرفات موافقم جز اون قسمتی که درباره "نسل روبرو" گفتی...
نسل امروز و فردا همون نسلیه که از خرداد 88 تا امروز بیست و هفت ماهه که داره به تمام نسلهای قبل از خودش مغرور بودن درس میده...

مامانگار 1390/06/21 ساعت 08:26

...سلام..
...احتمالا تا آخر هفته میخواسته هرچی غرور و وجاهت از دست رفته تو عمرش داشته به این شکل برگردونه...

- سلام مامانگار جان...
- آره احتمالا!

اگه غرور شخصیتش سر جاش میموند چیکار میکرد!!

عاطی 1390/06/21 ساعت 10:32

لایک!!!!!:دی

ادم ب این همه از خودگذشتی و مقاومت هزارتا لایکم!!!بزنه کمه!!!!

عجب پایانی !

آب شم برای اون غرور و شخصیت لطمه دیده ش!

روشنک 1390/06/21 ساعت 12:30 http://hasti727.blogfa.com

خوب منظورش این بوده که شنبه با یکی دیگه شروع میکنه!
تو این وقت کم چجوری بگرده یه کار بلد پیدا کنه مجبوره با قبلی سر کنه دیگه

شیوا 1390/06/21 ساعت 16:12 http://shiva812.blogfa.com

عجب شخصیتی هم داره طرف ....

حسه بدی بهم دست داد
بدم میاد از اینطور ادما

مریم 1390/06/21 ساعت 21:44 http://mazhomoozh.blogfa.com

ایولا داره واقعا!!!

عجب نامردیه

دمش گرم مردونگی و تموم کرده با این کارش...
نمیدونم چرا میگن دوران مرد و مردونگی تموم شده؟؟؟ بابا اینهمه مرد دوروبرمونه نمونه شم همین هم شخصیت داره هم غرور و هم ...
هه!!!

بمیرم!!!!!!!!!!!!!
بچچه ام غرورش خیلی جریحه دار شده دیگه!!!

فرشته 1390/06/23 ساعت 01:29 http://surusha.blogfa.com

دستش درد نکنه...واقعا...

پاییز بلند 1390/06/23 ساعت 03:25

بین نوک مداد
تاسفیدیِ کاغذ
فاصله ای نیست
اما
این
... رفتار ِ
واژه هاست
که تصویر می کند
واقعی یا مجازی بودن
داستان یک رابطه را..
تا جمعه رابطه باقیست
و شمبه تا جمعه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد