میمیرم برات!


نیازی به تب نیست ، تو فقط یکبار عطسه کن..!

آرزوم اینه ، دوباره با تو همنشین باشم ...


بخندی ... فصل گیلاس لبهاتٌ بوسه چین باشم!


عمه ها فرشته اند!


ثابت شده ، اینایی که خیلی شوخی های خرکی ای میکنن ، اصلن عمه هاشونو دوس ندارن..!


کمی با من مدارا کن!


مِهرم کاش اتفاق بود ، می افتاد در دلت..!

پشت پنجره ها شهریست...ویرانه...


سیگار پشت سیگار ، نخ به نخ ، مست ، میکشی

روی تار بی کسی هات ، رج به رج دست میکشی

سردرگم خواب و خستگی  و خواهش و خاطره ها

پرده ی خیال را به روی هرچه بود و هست میکشی


آرشیو هدر های وبلاگ (قسمت دوم)


ادامه ی مطلب لطفا !




*قسمت دوم این مجموعه مروریست بر هدر های وبلاگ (از مهر 91 به بعد) بهمراه نوشته های مرتبط که از بین چهارصد پست اخیر انتخاب شده اند !

* برای دیدن قسمت اول به اینجا مراجعه کنید !

*اگر مشکلی در دیدن عکس ها داشتید میتونید از لینک های مربوط استفاده کنید !

*با تشکر فراوان از خانوم الهه که اجازه ی استفاده از عکس هاشون رو بهمون دادن و با تشکر فراوان تر از سایر عکاسان غیر وطنی و در مواردی وطنی که بدون اجازه (:-") از هنرشون در هدر های وبلاگ بهره بردیم !


ادامه مطلب ...


امشب شب توست ...

شب آرزوهای من


عذاب خاطره

 

به انتها رسیده ام 

و تو هنوز 

به لیز خوردن ِ ابتدای من می خندی 

... 

.. 

.

به هر حال هرکسی یه استعدادی داره ...

والا ما هر دختری رو نشون کردیم واسه خودمون ، تو کمتر از دو هفته یه خواستگار توپ براش اومد و رفت خونه بخت ...


+ فکر کنم اون روزی که خدا استعدادها رو تقسیم میکرد من دیر رسیدم ، به درد نخورهاش رسید به من :|

اصالت


همیشه لباس ابریشمی میپوشید !

چون پدرش به هنگام مرگ به پروانه وصیت کرده بود یادش نرود که کجا بوده و به کجا رسیده !