Beautiful Mind

در کتاب ها و مقاله هایشان نوشتند "نیل آرمسترانگ" ... آنهایی که درک نمیکردند اولین قدمهای روی کره ماه در واقع متعلق به پای خیال ژول ورن است !

نظرات 13 + ارسال نظر

با خیال میشه به خیلی جاها رسید...
اما خیال باور کردنی نیست!
باورت نمیکنند...

آرشمیرزا 1390/06/21 ساعت 19:04

یادش بخیر ژول ورن
دستت درد نکنه آقا.

مامانگار 1390/06/21 ساعت 20:03

...خیییییلی خوب بود این ذهن بیحد و مرزت علیرضا...
..مرسی...

ژول ورن به نظرم فقط یه نویسنده ی علمی تخیلی نبوده...پیشگو هم بوده!
عنوانش منو یاد "یک ذهن زیبا" انداخت..با بازی راسل کرو..
یک مینیمال که خیلی حرفا داره و آدمو وامیداره با اندیشیدن به بعدی دیگر..به بعدی بلند! ....من بهش میگم ماکسیمال کوتاه!
مرسی علی رضا

خوبه که ژول ورن بود تا بشه ازش به این سطح علم رسید!
الان دیگه تقریبا کتاباش همه به واقعیت پیوسته!
کاش بود!
هیییییییییییی!!!ژول ورن کجایی؟؟!!!!!!!

مریم 1390/06/21 ساعت 21:48 http://mazhomoozh.blogfa.com

خب کارو کی کرد؟! اونی که تموم کرد.

این جوریاست.

شاید ژول ورن اولین کسی بود که خیالاتش رو توقالب نوشته ثبت کرد...وگرنه مطمئنم خیلیا قبل از اون تو رویای راه رفتن روی اون دایرهٔ سفید نورانی توی آسمون بودن.....

مومو 1390/06/21 ساعت 22:14

الهام بخش خیلی از این دانشمندا و مخترعین همین داستانای علمی تخیلین
مثلا همین آدم فضایی ها
دانشمندا تو اون یی سیاره ها دنبال چی می گردن؟ چه شکلی باشه؟ اصلا برا چی آدم؟ نصفش تقصیر همین جاهای پاهای تخیلات نویسنده هاس دیگه!

آره...لایک به کامنت مریم بانوی ماژ و موژ
دست عمل مهمه..
وگرنه با پای خیال خیلی جاها میتوان رفت...

قدرت ذهن

عاطی 1390/06/21 ساعت 23:21

لایک!

قشنگ بوود!

اونایی که تاریخ رو مینویسن با واقعیتها کار دارن...با عکسها...مستندات...با روز و ساعت دقیق اتفاقات...
اونا کاری ندارن حافظ توو چه حالی بوده که گفته "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"...برای اونا فقط این مهمه که این آدم در سال 727 به دنیا اومده و در سال 792 از دنیا رفته! با کدوم شاه هم دوره بوده و دیگه ته تهش آقایی کنن این رو هم مینویسن که ایشون فلان هزار بیت هم شعر گفته!...
ولی با اینحال دنیا به اونا هم نیاز داره...چون همونقدر که واقعیت نمیتونه جای خیال رو بگیره خیال هم از پر کردن جای خالی واقعیت ناتوانه...

پاییز بلند 1390/06/23 ساعت 03:34

مغزم در کوره ای از آتش ...
رخوت لنگر انداخته در وجودم
گریزی نیست
قصور از شب و سیاهیست
بیست هزار پا زیر دریا..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد