روز مَرگی

وقتی شیش ماه از سال گذشته و تو هنوز به تاریخ سال قبل امضا میکنی 

وقتی هنوز تو خیابون واسه خریدن شیر و مایع ظرفشویی راهت رو کج میکنی به سمت همون سوپرماکتی که خیلی وقته شده فروشگاه لوازم ورزشی 

وقتی....  

یعنی از روزمرّگی رسیدی به روز مَرگی

نظرات 27 + ارسال نظر

عزیزم...ناراحت نباش...خلاصی ازش سخته ولی غیرممکن نیست!

زیبا بود...

حال اکثر مردم این روزاهست

حتی من

چقدر ما آدمها شبیه همیم...

بهار(سلام تنهایی) 1390/06/25 ساعت 00:15

روزمرگی ..

روزمرگی....و بعد ..روز مرگی!

آخخخخخخخخ گفتی...

امان از این آخ ها آذرنوش جان....امان...

آلن 1390/06/25 ساعت 01:13

آفرین تیراژه. معرکه بود.

حکایت این روز هایم بود...این روزهای مرده...و من دلمرده
ممنونم آلن غزیز

فرشته 1390/06/25 ساعت 01:13 http://surusha.blogfa.com

خیلی چیزا باعث میشه به اینی که گفتی فک کنم تیراژه...


نه...
بذار به همین خیال بمونم که همه چی آرومه...و دیگه من دغدغه ای ندارم...بذار خوش باشه دلم یه مدت...
بذار....

اون "وقتی..." رو واسه همین نوشتم
خیلی چیزا هست فرشته ی نازنین که بفهمیم داریم به روز مرگی میرسیم
بذار بگم......بذار ....پیش از آنکه دیر شود...

روزمرگی ، آخرش روز مرگیه ؟ به نظر من هست
آدم وقتی روز و شبهاش همه تکراری باشه ، عاقبتی خوش تر از این نسیبش نمیشه .

تکرار...تکرار....تکرر روزها و شبها.....کاش بدونیم پشت این تکرار ها این ماییم که داریم از دست میرویم...من و تویی که دیگر تکرار نمیشویم..هرگز...

نذااااااااااااااااااااااااااار
نذار عادت کنی ،عادت که باعث روزمرگی و در نهایت روز مرگی میشه ....

عادت...هه...باید عادت کنیم که دیگه عادت نکنیم!

دقیقا همینطوریه
خوب گفتی تیراژه

خوشحالم که حرفم گرچه تلخ ولی به دلت نشسته دوست عزیز

به الهه که ممکنه بعدا بیاد اینجا :
خانوم محترم شما وقت کردی وبلاگ خودتو هم آپ کن صواب داره به خدا

قربان الهه بانو و دوستان عزیزش
حرف دل ما را هم زدید فرشته بانو!

paizeebooland 1390/06/25 ساعت 03:39

Rozmargiiiiiiiiiiiiiii yani mordane rozahayam dar entezare to ke marge rozhayam ra tashee mikonad bad gorestane kahzeha... vas in haghighate zendegist

پروین 1390/06/25 ساعت 07:08

تیراژهء عزیز
این نوشته ات ترس را در دلم کاشت.

من اگر روزمرگ شوم خودم را نمیبخشم!

پروین 1390/06/25 ساعت 07:09

یا روزمرده؟

paizeebooland 1390/06/25 ساعت 07:16

ya shayadam Roz koshte? Ya roz Shahid?! ya roz Janbaz!!! ya roz Mafghodol Asar!! Harchi bashe khobe sahmiuasho migiri Parvin jan

paizeebooland 1390/06/25 ساعت 08:19

15
.
.
.
.
.
AM 05:10
.
.
.
Sob bekheir IRAN
.
.
.
.
.
.

paizeebooland 1390/06/25 ساعت 08:22

Yani hamechize in Farang ye taraf inke sob az khab bidar mishi amma yeki nist ke kale sahar ARRRRRRRRRRrRR vanggggggggggggggggggggggggggggggg bezane behet bege alan vaghte Namazeeeeeeeeeeeeeeeo salato inaaaaaaa
.,
.
.
.
.
Shoroye roze Adinatoon mofaraho por taravat

الهام 1390/06/25 ساعت 09:47 http://sampad82.blogfa.com

نخیر تیراژه جون! معلوم نیس تو اون سوپر مارکت چ خبر بوده!!حکایت همون کوچه خیابونای تهرانه دیگه؟! هوم؟!:دی
ولی قبول دارم ی مدت آدم بد قاطی میکنه...

الهام 1390/06/25 ساعت 09:48

کی گفته واسه نماز صب بیدار میشیم؟!! اونم روز جمعه!!

انگار خیلی وقته مرده ایم...

تیراژه جان من با مبایل صحبت می کنم هی راه می رم تو اتاقها دنبال مبایلم می گردم

خب خداییش همیشه هم دلیلش به این تلخی نیست!...
گاهی فقط یه حواس پرتی ساده اس...حاصل درگیریهای ذهنی ای که بخاطر اتفاقات ریز و درشت زندگی بوجود اومدن...
و گاهی حتی نشونه خوبیه!...ندیدی به بعضی از آدمایی که از اینکارا میکنه میگن "تو هم عاشقیا"!؟...

عاطی 1390/06/25 ساعت 12:12

ویا اینکه هروقت میای نت! ادرس وبلاگ اولتو بدی!ک الان ملووم نیس!کجاست و چی شده و چی نشده!

مرسی!تیراژه جان:X

به تاریخ پارسال........

میدونی وقتی سکوت میکنم معنیش چیه....از دیشب حرفم نمیاد راجع به این پست.......

به فرشته و تو که با هم دست به یکی کردین باید بگم که.....
چششششششششششششششششم

مریم 1390/06/26 ساعت 16:49 http://mazhomoozh.blogfa.com

اگه فقط دلت واسشون تنگ شه اسمش چی می شه؟

فری 1390/06/30 ساعت 10:31 http://fernevis.blogfa.com

روز مرگی..... چند نفر میشناسی که به اینجا نرسیده باشند؟؟ من که هیچ هیچ!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد