تنها جمله ای که میتونم بگم اینه که متاسفم! متاسفم واسه انسان که همه ی مواهب خداوند رو رها میکنه تمام توانایی های خودش رو رها میکنه و تمام وجودش رو به یه نیاز کثیف میفروشه
انسان !؟
البته ! اصلا موافق نیستم ! نیاز کثیف ؟ نه ! اینم یه نیازه ... دقیقا مثل بقیه ی نیاز هامون ... منتها ....
به نظرم هروقت واژه ی بیمار پشت هرچی بیاد بیشتر ادم حس میکنه باید براش دل بسوزونه نه حس تنفر. اون واژه ی بیمار از قبح کار کم میکنه. مثلا از وقتی میگن معتاد یه بیماره دیگه من از معتادا بیزار نیستم، وقتی میگن حسود بیماره ،من از حسودا هم بیزار نیستم، بیشتر دلم به حالشون میسوزه. الان که گفتی بیمار جنسی، برا اون هم دلم سوخت و اصلا ازش بیزار نشدم. بعد به نظرم قربانی کردن واژه ی زیبایی بود ولی "برای خدا" نه. یعنی نمیشینن کنار هم . ببین باز این برای خدا هم باعث میشه یکم ذهن انسان درگیر شه تو مفهوم جمله ت و البته هدف این نوشته. بعد به جای پایین تنه نمیشد چیزه دیگه ای بگی؟مثلا ب.ک.ا.ر.ت یا شاید هم عبارات فکر شده ی بهتری بعد یه چیز دیگه، منظورت از قربانی کننده دخترک بوده؟
نه والا ما که به هیچ عنوان عادت نکردیم ! فقط به این نتیجه رسیدیم از دست ما کاری جز تماشا و ابراز نفرت! بر نمیاد ! یجور کم اوردن . نه نسبت به اعمل خودمون . نسبت به اعمال بقیه و اعمال دنیا و جریان دنیا !
دردناکه . اما گروهی قربانی کردن دردناک تر ! ولی از بس گفتن همه چی به جماعت ! الان قربانی هم به جماعت قربانی میکنن !
کثیفه . کثیف . مثه دنیا . مثه آدما . مثه . . . !
و وحشت آوره اینکه داریم به این کثافت عادت میکنیم !
حسه توی لجن بودن...
خاک توو سرش!!!!!
به جای علامت تعجب سه نقطه میذاشتی بهتر بود گمونم...
اعمال شد !
wow
همه گرفتار روزمرگی شدیم ! !!
پشت پرده ها سطل های شیر احتکار میکنند با آب!
بدبختی اینه همین پرده ها هم دریده شده دیگه !
تنها جمله ای که میتونم بگم اینه که متاسفم!
متاسفم واسه انسان که همه ی مواهب خداوند رو رها میکنه
تمام توانایی های خودش رو رها میکنه
و تمام وجودش رو به یه نیاز کثیف میفروشه
انسان !؟
البته !
اصلا موافق نیستم !
نیاز کثیف ؟
نه !
اینم یه نیازه ... دقیقا مثل بقیه ی نیاز هامون ...
منتها ....
هوم م م م....
جالب بود و دردناک
شاید لفظ قربانی و ریختن خون سفید برای من تعبییری از قربانی شدن و مرگ روح و ذات انسانی باشد...
همون دیگه ...
چقدر حس چندش و تنفر داد بهم.......
...
معذرت !
اگه خونش سفید بوده ، پس خودش قربانی شده ، نه اون.
به نظرم هروقت واژه ی بیمار پشت هرچی بیاد بیشتر ادم حس میکنه باید براش دل بسوزونه نه حس تنفر. اون واژه ی بیمار از قبح کار کم میکنه.
مثلا از وقتی میگن معتاد یه بیماره دیگه من از معتادا بیزار نیستم، وقتی میگن حسود بیماره ،من از حسودا هم بیزار نیستم، بیشتر دلم به حالشون میسوزه. الان که گفتی بیمار جنسی، برا اون هم دلم سوخت و اصلا ازش بیزار نشدم.
بعد به نظرم قربانی کردن واژه ی زیبایی بود ولی "برای خدا" نه. یعنی نمیشینن کنار هم . ببین باز این برای خدا هم باعث میشه یکم ذهن انسان درگیر شه تو مفهوم جمله ت و البته هدف این نوشته.
بعد به جای پایین تنه نمیشد چیزه دیگه ای بگی؟مثلا ب.ک.ا.ر.ت یا شاید هم عبارات فکر شده ی بهتری
بعد یه چیز دیگه، منظورت از قربانی کننده دخترک بوده؟
منظورتو از خونش هم سفید بودو هم نفهمیدم.
کلا قبول دارم اصلا پست خوبی نبود !
حق با شماست ...
قربانی کننده نه، قربانی شده
جرا وختی میگن طرف سرطان داره همه میگیم اخی ولی وقتی میگیم بیمار جنسی همه میگیم اخ ایش تف؟؟؟؟؟؟
چرا واقعا؟
چیو قبول داری؟
خیلی هم پست خوبی بود. چرا حرف میندازی تو دهن من
نه !
جدی گفتم من !
قربان شما
نه والا ما که به هیچ عنوان عادت نکردیم ! فقط به این نتیجه رسیدیم از دست ما کاری جز تماشا و ابراز نفرت! بر نمیاد ! یجور کم اوردن . نه نسبت به اعمل خودمون . نسبت به اعمال بقیه و اعمال دنیا و جریان دنیا !
اصلا این پستت رو دوست نداشتم علیرضا!
چندش آور و بی ربط بود به نظرم
میدونم تیراژه جان
ممنون از این همه صداقتت
خون سفید! خودش فنا شده!
منظور از خون سفید آب منی بود ؟
بعد منظور از خدا اینجا یعتی چی ؟
بده بد
دوست نداشتم