فصل کوچ

بگذار مرز تنهایی را رد کنم ...

ببین...گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد.

نظرات 13 + ارسال نظر

عاطی 1390/07/29 ساعت 15:34



خیلی زیبا!بوود!

حظش و بردیم

محسن باقرلو 1390/07/29 ساعت 20:39

مُهر لبها گاهی
عینهو این مُهرای کبود
روو گوشت یخ زدهء گوساله س ...

چقدر کامنت جناب باقرلو تلخه
تلخ و سرد
سرد مثل همان گوشت گوساله های یخ زده
به گمونم خاص ترین کامنتیه که میشه واسه این پست گذاشت

نیما 1390/07/29 ساعت 21:57

اگه فقط با مهر لبهایش دمبال پروازی ، پس کلا اشتباه آمده ای !

آلن 1390/07/29 ساعت 23:20

عالی بود علیرضا.

آوا 1390/07/30 ساعت 01:16

تو که خواهان سرزمین
تنهایی هستی.مهر
لبهایم را کجا بیغما
می بری........؟
یاحق...

[ بدون نام ] 1390/07/30 ساعت 02:31

آرشمیرزا 1390/07/30 ساعت 18:57

مهتاب بود و مهتاب
ماهی در آسمان بود
ماهی دگر در آغوش
با داغ بوسه مهری
بنهاد بر لبانم
زان پس به عشوه ای گفت:
یادم ترا فراموش.

silent 1390/08/01 ساعت 21:56 http://bikhialeeshgh.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود

مریم 1390/08/04 ساعت 05:39 http://mazhomoozh.blogfa.com

آاااخ قلبم! تیرت به هدف خورد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد