صلح نابرابر

 

گلوله ها ،


حرف تازه ای ندارند


            ما قبلا مرده ایم




نظرات 9 + ارسال نظر

تصویر تلخ و قشنگیه...

آلن 1390/08/18 ساعت 10:54

با خوندن این پستت ، وسوسه میشم که برم و دوباره وبلاگت رو زیر و رو کنم.

پستات جون میده که توو یه روز برفی که کنار شومینه نشستی و فنجون قهوه دستته و داری به دونه های ریز برف بیرون پنجره نگاه میکنی ، یکی که خیلی دوسش داری ، با اون صدای گرم و قشنگش ، این پستای زیبا رو واست بخونه.

جددن که خیل قشنگ می نویسی.
در مقابل این نوشته های بسیار زیبا ، سر تعظیم فرود میارم.

یکی نیست این وسط به ما بگه چه بلایی سرجوگیریات و بابک اومده؟ بابا مردیم از نگرانی! کامنت دونی خودش که بسته است این نوشته های زندون و زندونی و اینا یعنی چی؟

سلام دوست...
غوغایی به پاست از نوشتن هاتان. قلم تان سبز...

مونیس 1390/08/18 ساعت 13:29 http://tanazi.blogsky.com

گلوله های
برفی
ولی دارند
حرفهایی از جنس زندگی!!

عاطی 1390/08/18 ساعت 19:15



با آلن موافقم!

ermes 1390/08/19 ساعت 02:27 http://ermes-3.blogsky.com/

گلوله ای را
به یاد ندارم که به نیت پوست نازک آزادی
شلیک شده باشد و سرانجام
به قصد شقیقه ی دژخیم ...
کمانه نکرده باشد !

علیرضا 1390/08/21 ساعت 10:59

ما قبلا مرده ایم !

غزل 1390/08/21 ساعت 17:40 http://believeinme.blogfa.com/

اوهوم
خیلی خیلی قبل تر !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد