ضیافت جمعه

 

غروب جُمعه که میشه  جَمعِ غصه ها هم جَمعه.. 

 

لا مصّبا جُم نمیخورن از توو دلت...  

 

 

نظرات 9 + ارسال نظر
چپ دست 1390/09/04 ساعت 19:39

ناراحت نباش تیراژه جان !!! خدا آقا کیامهر رو فرستاده غصه ی بقیه رو بخوره !!! (البته خدا نکنه هیشکدوم غصه داشته باشین!)

عاطی 1390/09/04 ساعت 20:08



من هیشوقت!غروب جمعه و اینا دلم نگرفته!و فلسفه شم نفهمیدم هنو!:دی!

ولی نوشته ت بی نهایت زیبا بود تیراژه جان!:ایکس

ایشالا که هیچوقت هم تجربش نکنی عاطی عزیزم

نیما 1390/09/04 ساعت 21:37

صیافت هرروز !

لامصب جٌم نمیخورن

mmadalbo 1390/09/04 ساعت 21:50

http://danehayerizeharf.blogsky.com/1390/07/02/post-101/ اینو گذاشتنو رفتن کاش 10000تانمیشد
بابا قبلنا خیلی باحالتر بود وبتون الان خیلی سوتوکور شده
مگه اینکه تیراژه خانمو کیامهر قدیس بیات یچی بنویسه(راستی من قبلا هم میومدم اینجا میخوندم ولی نظر نمیدادم چراشو نمیدونم)
ببخشیددیگه

ممنون از حضور توفنده و کوبنده تون mmadalbo عزیز!

mmadalbo 1390/09/04 ساعت 22:37

خواهش میکنم (ممنون از پست قشنگتون)
واقعا جمعه ها یجوریه!!!
(من همیشه بودم ها ولی نبودم یه چیزی تو این مایه ها واقعا این چند وقته شما و کیامهر قدیس سنگ تموم گذاشتین)

نازنین 1390/09/05 ساعت 18:51 http://zekipedia.net/

غروب جمعه اگه تنها باشی خیلی سخته
اما اگه با جفتت باشی محشره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد