www.tizpa.blogdog.vagh

امروز صبح اومدنی سر کار 

توی برف ٬ یه ماده سگ سفید رنگ دیدم که تمام تنش سیاه شده بود از گل و کثافت 

و سینه های آویزونش نشون می داد که چار پنج تا توله سگ گشنه  داره 

در حالیکه دست راستش زخمی شده بود داشت لنگ می زد و راه می رفت و زبونش از دهنش افتاده بیرون و له له می زد شاید از گرسنگی شاید هم از سرما ... 

به خودم گفتم :  

خدا عقلش رسیده که به این زبون بسته ها قدرت تکلم نداده  

و صد البته انگشتانی برای تایپ تو وبلاگ 

 

نظرات 11 + ارسال نظر

عجب عنوانی! چه فکری!!

اگه میتونست بنویسه چه افشاگری هایی که نمیکرد ....

عاطی 1390/09/06 ساعت 18:09



ینی عنوان معرکه بود!

خود نوشته هم بهترز عنوان!

mmadalbo 1390/09/06 ساعت 18:44

تو فکر چی بودین که این به ذهنتون خطور کرد

سنت کیامهر 1390/09/06 ساعت 18:50

تو فکر اینکه بعضی وقتها ما آدما چقدر ناشکریم

mmadalbo 1390/09/06 ساعت 21:03 http://nemidanam.blogsky.com

آره واقعا!!

الهی

کاش به ما هم نمیداد ... همش داریم غر میزنیم

با عرض سلام
از شما دعوت می کنم از وبلاگ آموزشی " شما می توانید زبان انگلیسی را یاد بگیرید " بازدید بفرمایید.
هدف ما آموزش زبان انگلیسی به علاقمندانی است که نمی دانند چگونه باید آن را یاد بگیرند.
با توجه به پر ببیننده بودن وبلاگتان اگر تمایل داشتید این وبلاگ را حتی شده برای مدتی کوتاه لینک کنید تا
علاقمندان یادگیری زبان با آن آشنا شوند. من وبلاگ شما را لینک کردم. موفق باشید

من هنوز تو کف این عنوان موندم
از اون هاست که دلم میخواست به ذهن من رسیده بود

علیرضا 1390/09/09 ساعت 11:54

کاملا با تیراژه موافقممممم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد