آمدنت
از باغ ِ پنجره بود
و رفـتنت
در قاب حنجره.
!خیلی عالی بود!
اول!:دی
سلاممممم! رسیدن به خیر قربان
ای جانمتو کجا اینجا کجا عزیز دل برادرای من به قربان پنجره ات و حنجره ات هر دو با هم
دلمان تنگ شده بود جناب...برای عالی گفتن به پست های شما...
....رسیدن به خیر...
رسیدن به خیر جناب میرزا
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه رسیدن به خیر
دست من نیست که دستت را بگیرم یا نهسر به هر بالشی که میگذارمخواب تو را بیدار می شوم(گروس عبدالملکیان)
شعر بالا مال آقای مرتضی بخشایش بودآخه بگو مجبوری وقتی خسته ای کامنت بذاری؟
آمدنت سهم من بودرفتنت سهم هیچکس
حالا که آمده ای ...همین یک کلمه کافی است..آمده ای (محمدرضا عبدالملکیان)
وقتی میرفتی ایوان چشم بارانی بود
آمدی جانم به قربانت صفا آوردی به وبلاگ بازم
!
خیلی عالی بود!
اول!:دی
سلاممممم!
رسیدن به خیر قربان
ای جانم
تو کجا اینجا کجا عزیز دل برادر
ای من به قربان پنجره ات و حنجره ات هر دو با هم
دلمان تنگ شده بود جناب...برای عالی گفتن به پست های شما...
....
رسیدن به خیر...
رسیدن به خیر جناب میرزا
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه رسیدن به خیر
دست من نیست که دستت را بگیرم یا نه
سر به هر بالشی که میگذارم
خواب تو را بیدار می شوم
(گروس عبدالملکیان)
شعر بالا مال آقای مرتضی بخشایش بود
آخه بگو مجبوری وقتی خسته ای کامنت بذاری؟
آمدنت سهم من بود
رفتنت سهم هیچکس
حالا که آمده ای ...همین یک کلمه کافی است..آمده ای
(محمدرضا عبدالملکیان)
وقتی میرفتی ایوان چشم بارانی بود
آمدی جانم به قربانت صفا آوردی به وبلاگ بازم