اکبر اکسیر :



در کوچه گوسفندم ... در مدرسه طوطی ... در اداره گاو ... به خانه که می رسم سگ می شوم ... چوپانی از برنامه کودک داد می زند ... گرگ آمــــد گرگ آمد ... و من کنار بخاری ...شعر تازه ام را پارس می کنم !


نظرات 4 + ارسال نظر

حرفی نداشت: چنین استیم ما در این روزگاران

متاسفانه !



بسیار عالی!!!!!!!

mmadalbo 1390/10/04 ساعت 10:25 http://nemidanam.blogsky.com

یک پا داشتم یک پا هم قرض گرفتم تا از دست گاوها فرار کنم غافل از اینکه خود چهارپا شده بودم
اکبر اکسیر همیشه علیه

من یاد گاو مشدی حسن افتادم !

آرشمیرزا 1390/10/04 ساعت 14:40

ماشالله چقدر هنر داشتی و رو نمی کردی
بزنم به تخته باغ وحش سیاری ها !!!!






بعد از شوخی نوشت :
خوب بود . دم شما گرم


من درگیر این تواضعتونم استاد !!


قربان شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد