آرش گلی به جمالت

-بابایی ؟

- جان بابا ؟  

-

- ریش گذاشتی چقدر زشت شدی

- اینا ریش نیست پسرم اینا محاسن هستن  

-

-بابایی محاسنت از معایبت زشت تره

- تو مگه معایب منو دیدی ؟  

-

- نه ولی آرشمیرزاد دیده واسم تعریف کرده

- آرشمیرزا غلط کرد ( شوهر کرد... همه رو در به در کرد... منو خونین جگر کرد... )  

 

نظرات 10 + ارسال نظر

سلام.اگرمایل به تبادل لینک بودید،همینجا اعلام آمادگی میکنم.

سنت کیامهر 1390/11/29 ساعت 14:38

خوب شد اومدی
اتفاقا ما هم همینجا می کنیم
اعلام امادگی

آرشمیرزا 1390/11/29 ساعت 15:35

استحقاق = استکیار
استدراک = استکوان==> استیکان


عیب زشتت حق سه گانه ای بود
که راه بر هیچ درکی نداشت
که نه از راست قامتان بود
ونه در دست می آمد
که اگر هم می آمد
از دست می رفت
آنچنان که ماهی سرخ هفت سین
در مشتهایی که اگر گره هم میشد
باز لیز می خورد در پاشویه ای
که راه بر چاهک حمام داشت


کیاشاه باستانی 1390/11/29 ساعت 16:09

در کتب قدیمه آمده است که آرشمیرزا یلی بوده است ابناک ( یعنی اب داشته به ضم الف ) و چوبکان می دانسته به حد کمال

چون تورانیان در نبردهای پیاپی بر ایرانیان چیره گردیدند
به سبب تحقیر و آزار ٬ قصد آن کردند تا مسابقتی ورزشی راه بیندازند و ایرانیان را شیش تایی کنند و غرور و غیرت آنان به باد تمسخر گیرند .
مقرر گردید که چوبکان بازی کنند
و چوبکان ورزشی بود کهن که از دیر باز در توران و ایران بدان مبادرت کرده و در جشن و اعیاد بازی می نمودند .
این چوبکان به تعبیری شاید گونه مبتدیانه غولف باشد که در قرن سوم هجری به توسط میرزا تایغر وودزیانی به اندولس و از انجا توسط میرزا کریم پوست کلف به قاره جدیده امریکا صادر گردید .
شاید هم نمونه تغییر یافته لعبتی که فرنگی ها ان را بیسبال می خوانند .

و اما چگونگی این لعبت زیبا
چوبکان ورزشی گروهی بوده و به توسط دو گروه اجرا می گردد که هر گروه شامل دو دسته هستند
دسته اول چوب انداز و دسته دوم کان فراخ

آرشمیرزا به سبب تجربت فراوان در هر دو زمینه استادی بی بدیل بودی و رکوردهای جهانی همگی بشکسته
پس در بازی با تورانیان در گیم آخر و در دقیقه ۹۰
خود چوب در کف گرفتی و آن را با تمام وجود پرتاب کردی
چوب هفت روز و هفت شب رفت و رفت و رفت و دور کره زمین را گردید و درست در همان مکان به درک آرشمیرزا فرو شد و او آهی بلند از لذت کشید و در دم جان سپرد
زان پس آن مکان را مرز ایران و توران نامیدند
( وسط استادیوم تختی مشهد )

فرشته 1390/11/29 ساعت 17:27 http://www.houdsa.blogfa.com

بابک من هر کاری میکنم روم نمیشه هیچی بگم...چرا منو تو این موقعیت قرار میدی؟؟؟

گلنار 1390/11/29 ساعت 23:31

یهو چه شور حسینی ای کیاشاه را در گرفت
نائب السلطنه حال ندارد شاها بی حوا مانده و سیب
چه شاهی هستی که درک نمی کنی آخه؟(آیکون آتش بیار معرکه)

آرشمیرزا 1390/11/30 ساعت 00:08

شاه ما اصلن حق نداره که درک بکنه!!!!!

من دسترسی ام به نت محدود بود و بی جواب ماند این شور حق طلب !!!

ای دریغا از نت..!!!!

چقدر جالب بود
خیلی شیرین بود
آرشمیرزا کیه ؟
خدایی خیلی شیرین بود

سلام.اگرمایل به تبادل لینک بودید،همینجا اعلام آمادگی میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد