گناه زرشکی



طاهره (مادر): بیا زرشک پلوت رو بخور.

علی (پسر): گفتم که من ازون غذاها نمی خورم، همشون زرشکی شدن.

طاهره (مادر): اینقد از نعمت های خدا ایراد نگیر پسرم، گناه داره ها !

علی (پسر): نخیرم ! گناه خودت داری که نعمت های خدا رو زرشکی کردی.


پ.ن: عنوان پست و متن رو از این وبلاگ برداشتم.


نظرات 3 + ارسال نظر

چقدر قشنگ بود..هر چند فلسفه سیمرغ گرفتن این زن رو نفهمیدم به خاطر این فیلم اما سادگیش قشنگ بود

به نظر من فقط همین دیالوگش قشنگ بود.
و گرنه هیچی دیگه نداشت.

البته بازی خانومه بد نبود.

مریم 1391/01/12 ساعت 09:01 http://mazhomoozh.blogfa.com

این دیالوگ دقیقا چیش قشنگ بود؟!

زرشکی کردن نعمت های خدا

م.کوچک 1391/02/02 ساعت 04:34 http://mkouchak.blogfa.com

توی این فیلم ـ به همین سادگی ـ
هیچی قشنگ نیست
و اساسا همین باعث شده فیلم دربیاد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد