بی آزارترین دیوانه ای که در تمام عمرم دیده ام پیرمرد سیه چرده ای بود با پیراهن سفید و شلوار گشاد که سوار بر دوچرخه بیست و هشت خود کوچه های گرم شهر بندری توی تلوزیون جمعه های تعطیل کودکی ام را رکاب می زد و بلند بلند می خواند :
دِریا موجه کاکا دِریا موجه
یادتون هست کدوم فیلم؟ یا کدوم شهر؟
عامیانه تر سی مو بوگو میشه بوگو سیم!
سی مو بگو...چقد من این زبان ودوس دارم
سی مو بگو درکت به جونوم
مو که قدر تو و درکت بدونوم
هر وقت چشمم به دریا میوفته اولین چیزی که به ذهنم میرسه همین دو جمله است
فکر کنم فیلم جاشو غریبه کوچک بود
اسم فیلمو یادم نیست ولی یادمه دو بچه بودن یکیشون قلدر بود می خواست اون یکی رو بزنه، اونجا که اون از پشت پنجره نیگاه میکرد ببینه قلدره تو کوچه هست یا نه این بی آزارترین دیوانه رد میشد و این شعر رو میخوند. یادش بخیر وقتی بچه بودم فکر میکردم یکی از شاهکار های تاریخ سینماست این فیلم.
در ضمن فیلم "باشو غریبه ی کوچک" نیست.
اسم فیلم "سازدهنی" بودش
درسته کیا
یه فیلم تلوزیونی بود
یکی از پسرا درسخون و زرنگ بود
اون یکی همسایشون بود و قلدر
و این چغلی اون قلدره رو پیش معلم کرده بود
قلدره هم می خواست دخلشو بیاره
یادش به خیر
فیلم تو بوشهر ساخته شده بود
"امیرو امیرو خر گوشتالو"
"می خوام ساز دهنی بزنوم"
فکر کنم بندر عباس بود
ای پیرمرد سی مو بگو ) قسمتی از یک ترانه بندریه فوق العاده زیباست
فرصت شد لینکش رو هم میذارم
نه میلاد
ساز دهنی ساخته امیر نادریه اگه اشتباه نکنم
این یه چیز دیگه بود
مگه تو غذا نمی پزی سنت کیامهر قدیس؟!! اینجا چیکار می کنی؟!
والا ما که تو خونه نشستیم داریم غذا می پزیم
مگه شما سر کار نیستی تپل خان ؟
نه ساز دهنی یه فیلم دیگه بود.
فیلم سازدهنی رو من دارمش.یه فیلم سینماییه.نویسنده و کارگردانش امیر نادریه وتوی محله های قدیمی بوشهر پر شده وتا اونجایی که من یادم میاد قضیه یه ساز دهنیه که یکی از بچه های محل گیر میاره وهمه بچه ها مشتاق این سازدهنیه هستن و یه سری قضایا که اتفاق میفته.این جمله ای که آقا میلاد گفتن از جمله های فیلمه و امیر نقش اولشه. عقیل هم صاحب سازدهنیه. ولی توش چیزی راجع به دوتا پسر که مدرسه ای باشن و این چیزا نیست.
پسره مادرش تو خونه نبود و قرار بود خالش بیاد مراقبش باشه...
اونیکی قلدره یه خواهر کوچولو داشت که به اون سپرده بودنش همونو بغل میکرد و میرفت تو کوچه کشیک میداد که بچه زرنگه بیاد و ...
یاد اول فیلمه افتادم که خودکار و لای موهاشون میکشیدن و بعد به اثر مغناطیسی هیجان انگیزش وقتی روی کاغذ پاره ها کشیده میشدنگاه میکردن !
در ضمن چغلی هم نکرده بود بلکه به تنبیه شدنش خندیده بودDDD:
با یه پست سه خطی کلی فکر همه رو مشغول کردی حالا خودت برو بگرد ببین اسم این فیلم چی بود بیا ملتو از سردرگمی دربیار
اینم تقدیم به سنت کیامهر قدیس نازنین خودم
http://www.soundsofmychildhood.com/posts/1367
دمت گرم میلاد
حال داد عجیب
یاد همه ی اون فیلم ها و روزای قشنگ که دیگه تکرار نمیشه به خیر!!!!!!!
وای ......!!! منم عاشق اون پیرمرده بودم ... تازه اداشم در میاوردم . تو کوچه .... سوار بر دوچرخه !!!!!!!!!!!!!!!!!
توی اون کامنت یه چیزی رو اشتباه نوشتم. سازدهنی توی بندرعباس پرشده نه بوشهر.
یادش بخید... امیرو خر مو میشی؟