نقل ها رو آروم بپاشید... سر عروس درد نگیره

ته تهای کوچه عروس برون

بین خنده ها و کل کشیدنای این و اون  

اونجا که رود شده جوب باریکی

اون تها ٬ بین یه عالم تاریکی 

توی اون هوای داغ 

یه دیوونه سرشو می زد به دیوارای باغ 

سنگ نوک تیز سر اونو شکوند 

گریه می کرد و با آواز می خوند : 

 

لیلا لیلا لیلا ... لیلا رو بردن 

سیا چشمون بلند بالا رو بردن

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
mmadalbo 1391/02/17 ساعت 11:03 http://nemidanam.blogsky.com



چه حاله توپیه دیونگی××××××××

آخ!
بابک

silent 1391/02/18 ساعت 14:21 http://no-arus.blogfa.com/

همیشه همینه
همیشه. لعنتی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد