جانم را بگیر
حالا که به لبانم رسیده است.
.
آخی چه قشنگ بود
هر دوی این جمله ها رو زیاد شنیدیمولی این ترکیب سحرآمیز...یه جورایی شبیهآرزو کردن مرگ و خلاص شدن از زجر به دست شکنجه گر که کماکان عزیز است..یا خسته شدن از انتظار..و طلب دیدار یار حتی به قیمت جانبرای وصف عالی بودنش کلمه ای پیدا نمیکنماشک ریختن برای یک طرح دو خطی عجیبه؟!
کامنت بی نام بالا رو من نوشتم
چه طرح هوشمندانه ای ...علاوه بر طبع شعر ، سرشارید از ذکاوت ...
خوب طرحی بود...
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانمز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی؟
گلنار کامنتت عالی بود
من یکبار گرفتم خیلی خوب بود جای برادری
ممنون تیراژه جانخانم گلنار هم شعرش زیبا بودممنون از همه ی دوستانبابک جان دو بار بود نه یه بارضمنن من گرفتم نه تو!
چی ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کس ؟ ...........
خیلی دوس داشتم مخاطب خاص: بگیر دیگه لامصب بگیر خب
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه
آخی چه قشنگ بود
هر دوی این جمله ها رو زیاد شنیدیم
ولی این ترکیب سحرآمیز...
یه جورایی شبیهآرزو کردن مرگ و خلاص شدن از زجر به دست شکنجه گر که کماکان عزیز است..
یا خسته شدن از انتظار..و طلب دیدار یار حتی به قیمت جان
برای وصف عالی بودنش کلمه ای پیدا نمیکنم
اشک ریختن برای یک طرح دو خطی عجیبه؟!
کامنت بی نام بالا رو من نوشتم
چه طرح هوشمندانه ای ...
علاوه بر طبع شعر ، سرشارید از ذکاوت ...
خوب طرحی بود...
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی؟
گلنار کامنتت عالی بود
من یکبار گرفتم خیلی خوب بود جای برادری
ممنون تیراژه جان
خانم گلنار هم شعرش زیبا بود
ممنون از همه ی دوستان
بابک جان دو بار بود نه یه بار
ضمنن من گرفتم نه تو!
چی ؟ کجا ؟ کی ؟ چه کس ؟ ...........
خیلی دوس داشتم
مخاطب خاص: بگیر دیگه لامصب بگیر خب
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه