پا نداشتن آدمهایی که موتورسواری دوست دارند ممنوع!

   

.

ما در سر کوچه مان یک دکه ی بلیط فروشی داریم که همیشه یک آقای پیری که اسمش آقا سلیمان است در آن مینشیند. آقا سلیمان در جوانیهایش در جاده چالوس تصادف کرده و الان پا ندارد و یک موتور سه چرخه دارد. آقا سلیمان میگوید آن زمان که پا داشته است در شهربازی دیوار مرگ بوده است و در آن یک دستی موتورسواری میکرده است و دخترها خیلی دوستش داشته اند و در حال چرخیدن اسکناسهای پنج تومانی که عکس شاه رویش داشته است را از آنها میگرفته است. من امروز تصمیم گرفتم بزرگ که شدم موتور بخرم و بروم شهربازی و آقا سلیمان را تَرک موتورم سوار بکنم و با هم دور دیوار مرگ بچرخیم و از دست آنهایی که بالای دیوار وایستاده اند اسکناس بگیریم. باتشکر. 

.

نظرات 28 + ارسال نظر
آرشمیرزا 1391/04/23 ساعت 23:00

خوب بود حمید جان .
دمت گرم .

.

مخلصیم قربان
خوشحالم که اینو میگی
چون راستش خودم بعد از خوندنش احساس کردم اونجوری که میخواستم درنیومده...

جزیره 1391/04/24 ساعت 00:02

چه عجب یه بنده خدایی پست نوشت
بعدن که پستتو خوندم نظرمو میگم"ایکون نچسب ولی ایندفعه نه به تو بلکه به خودم"

خب شاید بنده خدا هم سرش شلوغ بوده هم حال و احوالش میزون نبوده! (آیکون "توجیه تکراری ولی حقیقی!")...

جزیره 1391/04/24 ساعت 00:03

ببخشید یه سوالی داشتم. این قرتی بازیه:
هرکس مسئول کامنت خود میباشد .....
خیلی حرکت جالبیه، از کجا اوردینش؟

منظورتو نفهمیدم
چی رو از کجا آوردیم!؟

mili 1391/04/24 ساعت 00:20

با تشکر!

فاطمه شمیم یار 1391/04/24 ساعت 00:23

سلاممم حمید
دلم تنگ شده بود برا مملی..
دیروز همش تو فکرش بودم امروز دیگه وقتش بود پیداش شه..
چه حال و هوایی داشت اون دیوارای مرگ ...طفلک مملی نمی دونسته این روزا از این دیوارا و از این آقا سلیمان ها زیاد شده...
دلم گریه خواست...همینجوری.

هنوزم همون حال و هوارو داره

بیخیال! ما گریه هامونو کردیم! بخند! (آیکون "حتی شده بیخودی" + آیکون "اشاعه ی منکر!")...

فاطمه شمیم یار 1391/04/24 ساعت 01:05

جدا دمت گرم...
میدونی با چی خندیدم با اون اشاعه ی منکرت (آیکون چشم سفید به قول مامانم)
..

گلنار 1391/04/24 ساعت 02:53

پا نداشتن آدمهایی که موتور سواری دوست دارند ممنوع !
یعنی فقط مملی ها میتونن این "ممنوع" رو به این سادگی و محکمی و زلالی بگن.تیتر دوست داشتنیست.

اون "با تشکر" های آخر متن هم خیلی بامزه اند.مرسی.

فکر کنم این اولین ممنوعیه که طرف صحبتش خدا یا تقدیره...

عزیزم... الهی من قربون این مملی با این احساسات نابش بشم

الف 1391/04/24 ساعت 10:11 http://www.alefsweb.blogsky.com

چرا می خواهی خاطرات ان گ.ف را زنده کنی. فکر می کنی برادران محترم قسمت پیوندها متوجه این مارمولک بازی ها نمی شوند .فکر می کنی نمی فهمند که می خواهی مخاطب را به سمت فیلم های بی ناموسی با ان بازیگران معلوم حال سوق بدهی .....وا مصبیتا وا اسلاما ... ........
تا پست رو خوندم یاد فیلم دیوار با بازی گ.ف افتادم....
بامزه بود

"دیوار" رو دوس نداشتم و به نظرم از ضعیفترین فیلمهای طالبی و همینطور گلشیفته فراهانی بود...فقط یکی از دیالوگهاشو خیلی دوس دارم که هر وقت یادش میفتم خنده ام میگیره! اونجا که مامور نیروی انتظامی با اون لهجه ی بامزه اش با دختر پسره بحث میکنه! :

"مامور نیرو انتظامی: دختره میخواد موتور سواری کنه! آره؟
پسر: خب آره. مگه چیه؟
مامور نیرو انتظامی: شما برادرشی؟ خب بهش حالی کن که دختر نمیتونه موتور سوار شه. موتور سوار میشه، میره اون بالا، میخوره اینور اونور، میخوره به دست نامحرم، بلبشو میشه، شلوغ میشه، مملکت به آشوب کشیده میشه!"...

صوری 1391/04/24 ساعت 11:00 http://soorii.blogfa.com/

فکر نمیکردم یه تابلوی مملی نوشت پیدا بشه که مثل همیشه ذوق مرگ نشم باهاش با شرمندگی فراوون

نه بابا چه شرمندگی ای!؟
ما باید شرمنده باشیم!

پیش میاد دیگه...

پونه 1391/04/24 ساعت 11:40 http://jojobijor.blogsky.com

جالب بود دست شما درد نکنه

yasna 1391/04/24 ساعت 14:47 http://delkok.blogfa.com

خوب بود ولی نه اندازه قبلی ها.... شاید اشکال از شکل تابلوست که زیاد نمیش روش مانور داد ها؟

نمیدونم...شاید...

جزیره 1391/04/24 ساعت 18:45

دیوار مرگ چیه دیگه؟

واقعا نمیدونی یا مارو گرفتی!؟ (آیکون "دو به شک!")...

و البته باتشکر از دوست خوبم الف بانو که همچین جامع و مانع قضیه رو شکافتن!

جزیره 1391/04/24 ساعت 18:49

والا اون بنده خدا که همیشه سرش شلوغه. شلوغی سر چیز عجیبی نیست. ولی حال واحوالش.....
بعد از اینکه میپرسیم چرا؟؟؟؟؟؟؟ خدا بدنده و تو باز میپیچونیم واینا ارزو میکنیم ایشالله حال و احوالت هم میزون شه.

جای شما خالی! الا ایحال همین نیم ساعت پیش از یه جای خوبی اومدم و فی هذا ساعه حالم خیلی خوبه!

پروین 1391/04/24 ساعت 20:29

من برخلاف یاسنا و نظر خودت در کامنت اول، این مملی نوشت را خیلی خیلی دوست داشتم. دیدش به مساله و به تابلو بنظرم قشنگ تر از بقیه هم بود حتی. دستت دود نکنه.

در رابطه با یکی از پاسخ هات، حمید باور میکنی من اینجا یک دوست لبنانی دارم که خاله اش که خانمی 38 ساله است نمیگذارد دخترهایش دوچرخه سواری کنند با این واهمه که بکارتشان را از دست میدهند؟ نمیدانم خنده دار است یا گریه دار. بحث هم اصلا نمیشود باهاش کرد. دلم میخواهد ازش بپرسم در کانادا و مثلا 10 سال بعد که شاید دخترش ازدواج کند از کجا میخواهد به صحت و سقم بکارت دخترکش دست پیدا کند؟ از این بدتر وقتی بود که چندی پیش دختر 7 ساله اش در پارک زمین خورد و او دست دخترک را با سراسیمگی گرفت و به گوشه ای دور از چشم کشاندش. فکر کردم از این مادرهای احمقی است که بچه هایشان را بعد از زمین خوردن کتک میزنند و از ما خجالت کشیده و میخواهد درخفا این وظیفهء مقدسش را ادا کند و از دوستم پرسیدم میخواهد هباء را بزند؟ بروم مانعش شوم؟ که گفت نه بابا... ولش کن. کسی حریف او نمیشود. احتمالا میخواهد چک کند که دخترکش در این زمین خوردن ساده و کوچک، شرافت زنانگی اش را از دسن تداده باشد. تا آخر آن روز از حرصم و فکر اینکه چه زهری به وجود دخترهایش میریزد با این کارهایش، نتوانستم با او حرف بزنم یا حتی به صورتش نگاه کنم.

قضیه ای که تعریف کردی خیلی فکریم کرد...بعید میدونم مشکل این خانم مذهبی-فرهنگی باشه...یعنی هیچ جوره نمیشه این رفتار رو به یه آدم سالم نسبت داد. حدس من اینه که ایشون در کودکی بر اثر حادثه ای پرده ی بکارتش آسیب دیده و دچار عقده های روانی شدید شده و الان گرفتار نوعی فوبیاس...
به هر حال اگه با این دوستت صمیمی هستی بهش بگو خاله اش رو پیش یه روانکاو خوب ببره...

الف 1391/04/24 ساعت 21:50 http://www.alefsweb.blogsky.com

جواب جزیره رو من بدم ؟باشه؟
پس من جواب می دم
یه دیوار ه با ارتفاع زیاد به صورت گرد مثل یه قابلمه که موتور رو روشن می کنن روش ،یعنی رو بدنه دیوار می رونن و در حین راندن موتورحرکات ژانگولری از قبیل پا رو ی دسته موتور یا روی زین بلند شدن را انجام می دهند دوبار که من دیدم اقای راننده یه دختر بچه رو حدود سه ساله رو باک نشونده بود تا اوهم پول بگیرد از کسانی که بالای دیوار ایستاده اند و به انها پول می دهند ...فکر کنم طبق قانون گریز از مرکز این اتفاق می افته دیگه چون سرعتش هم بالاست جاذبه روش تاثیر نداره ....خیلی وحشتناکه جزیره جان ادم می ترسه انقدر ..

باشه! (آیکون "موافقت!")...

علیرضا 1391/04/24 ساعت 23:36

به جزیره :
همونقدر که میشه قالب وبلاگ رو انگولک کرد همون قدر هم میشه قالب بخش نظرات رو دستکاری کرد:دی

به پروین بانو:
یک جایی خوندم که تو عربستان ورزش دختران تو دبیرستان برای جلوگیری از پارگی پرده ی بکارتشون ممنوعه !

به مملی:
با تشکر!

- قضیه ی اینی که به جزیره گفتی چی بود!؟ (آیکون "تو رو سَنَنه!")...

- این که چیزی نیست! از نظر عربا جز اصل کاری هر چیز دیگه ای میتونه بکارت دخترا رو از بین ببره!
اینو خوندی؟ "رانندگی بکارت دختران را از بین میبرد!" :

http://www.ghatreh.com/news/nn8788263/%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%AF

پروین 1391/04/25 ساعت 01:03

به علیرضا:
برادر، عربند دیگه!

من کلا مخالف نژادپرستی و این حرف هام. شوهرم هم تا دلت بخواد مومنه!! اما سالها پیش دخترم یک روز گریه کنان اومد خونه و گفت یه دختر عرب سر کلاسمون ..... (دروغ نمیخوام بگم که چکار کرده بود. چون یادم نیست. اما انقدر یادمه که دخترم خیلی اذیت شده بود) بعد باباش برخلاف انتظار ما گفت: بابا جان عربه دیگه. چه توقعی داری؟ از قدیم گفته اند که .... (بعد یه شعری خواند دربارهء عرب و بیابان و ملخ و سگ پارسی و آب یخ، که چون شبههء نژادپرستی را دامن میزند از بازگو کردنش معذورم!!)

مثلا الان نگفتیش!؟

پروین 1391/04/25 ساعت 02:24

نگفتم دیگه...... گفتم؟؟
:))

ای! همچین!...شایدم من زیادی باهوش بودم که فهمیدم! (آیکون "توهم!")...

پروین 1391/04/25 ساعت 02:41

بعدش هم،
قضیه فقط مذهبی - فرهنگی است به نظر من حمید جان. نمیدانی این خانم چه عقایدی دارد. همه چی اش افراطی است. همه چی اش. اولا که عاشق احمدی نژاد است و معتقد است خدا فرستادتش روی زمین که پدر آمریکا رو دربیاورد. الآن هم از طرفدارهای سخت اسد است. تمام جنایتهایش را تایید میکند. حرفهاش عین حرفهای سیمای جمهوری است. دقیقا. به جان خودم انقدر هم ژیگول پیگول و خوشگله است، که آدم با دیدنش به نسل خانمهای مسلمان و محجبه امیدوار میشود!! خبر از درونش که نداشته باشد البته. نمیدانم با این همه اعتقادات عقب افتاده چرا انقدر به ظاهرش میرسد؟ نمیترسد از موهاش که بیرون نیست، اما از بلوز دامنهای آخرین مدلش آویزانش کنند روز قیامت بخاطر این تشویش افکار عمومی مردهای جوامع غربی؟!!!
بعید میدانم این اتفاق برایش افتاده باشد در کودکی. فقط افکارش بسیار متحجر و عقب مانده است. در ضمن اینکه با این برخورد که برای بررسی اعمال و رفتار خلاف هنجار آدمها فروید وار به دنبال عقده های (معمولا جنسی) دوران کودکی شان باشیم مخالفم.

- البته اینکه خدا مموتی رو فرستاده تا پدر یه عده رو دربیاره رو که بنده هم قبول دارم! فقط من و ایشون در مفعول قضیه کمی اختلاف داریم!

- اما درباره ی اون جمله ی آخر...این مساله چیزی نیست که مخالفت یا موافقت ما تاثیری در اصلش داشته باشه! نه تنها فروید که همه ی روانکاوهای بعد از اون هم با هزاران مورد شاهد و مقاله و کتاب ثابت کردن که اکثر ناراحتی های روانی ریشه در عقده های زمان کودکی دارن...ولی با اینکه نباید همه چیز رو اینجوری تحلیل کرد موافقم...

جزیره 1391/04/25 ساعت 12:38

اهااااااااااااااااااااااااااان به اون دیوارا میگن.فهمیدم کدومو میگی.باتشکر از الف
ای بابا چقد سوال میپرسی حمید. خب یه لحظه کامنتدونیه دانه ها رو باز کن تا متوجه شی دیگه.
با تشکر از علیرضا.
حالا حمید نیم ساعت قبل از اینکه جواب اون کامنت بدی کجابودی؟
چیه؟فقط ما باید تو حال و حوصله نداشتنات و پست ننوشتنات و اینا شریک باشیم. خب بگو کجا بودی دیگه. نمیتونی ببینی ما یه بار خوشحال شیم از دست تو . بخیل،حسود و غیره"ایکون....."(خودت جای خالیه ایکونو به میل خودت پر کن تادلت خنک شه)

- کنسرت فرزاد فرزین در سالن همایشهای برج میلاد! برای دومین بار پیاپی در تیرماه! دروغ چرا!؟ چون فکر میکردم اینجور کنسرتا خیلی ضایع و سطح پایین و تین ایجریه تمایلی به رفتن نداشتم و اولین بارش که پنجم تیرماه بود رو به اصرار یکی از اقوام رفتم ولی انقدر مزه داد و خوش گذشت که برای دومین بار که دیشب بود خودم از دو هفته قبل بلیط رزرو کرده بودم! عاااااااااااااالی بود! یه تجربه ی فوق العاده ی وصف نشدنی!

جزیره 1391/04/25 ساعت 13:36

راستی حمید، جامع و مانع!!!!!!!!!!اون "مانع"شو درست گفتی یعنی الان؟

انقدر بیخودی در کمالات ادبی من شک و شبهه ایجاد نکن!
بله! درست گفتم! قسمت "دامنه ی تعریف" رو مطالعه فرمایید! :

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81

جزیره 1391/04/25 ساعت 19:13

اااااااااااااااااااااااااِ به به. همیشه به کنسرت رفتن انشالله
کنسرت رفتن دوس دارم ولی خب....
حالا چه گیر دادی به فرزاد فرزین؟خواننده های دیگه رو هم امتحان کن. یه سایتی بود الان یادم نیست،اگه پیداش کردم برات میزارم،تاریخ دقیق کنسرتا با جاشو میگه ،خیلی خوبه.
راستی با کی رفتی ناقلا؟

- اتفاقا همه ی رفیقامم همینو میگن! میترسم یه چندبار دیگه کنسرتش برم شائبه ای ایجاد بشه و واسم حرف دربیارن!
ولی از شوخی گذشته اونجوری که این فامیل کنسرت بروی ما میگه بین خواننده های پاپی که داخل ایران کنسرت دارن چند نفر بیشتر نیستن که کنسرتاشون انقدر پرهیجان و انرژیکه...
- ناقلا چیه!؟ حالا با هر کی! کنسرت رفتم پاتایا که نرفتم! (آیکون "ننه من غریبم!")...

جزیره 1391/04/25 ساعت 19:26

http://www.musicema.com/index.php?module=pagesetter&tid=22

حسام نواب صفوی پیانو میزد؟
راستی حمید سایت گوگل برات باز میشه؟

- از این بهتر سایت "ایران کنسرت" هست که صندلیتو هم میتونی از توو سایت روی نقشه ی سالن رزرو کنی.
- بلی!
- آری!

علیرضا 1391/04/25 ساعت 20:37

راستش قضیه ی خاصی نداره
بالای دکمه ی ارسال نظرات رو یک نگاهی بندازید میبینید
اگر به نظرتون خوب نیست برش دارم :دی

بد که نیست ولی اگه بخوان بخاطر کامنتی اینجارو فیلتر کنن به اینچیزا نگاه نمیکنن و کارشونو میکنن! به نظر من بهترین راه، حذف کامنتهای مورددار به همراهِ عذرخواهی و توضیح خصوصی به صاحب اون کامنتاس...

30نا 1391/04/26 ساعت 16:51

عالی
فقط اونجاش که میگه"اسکناسهای پنج تومانی که عکس شاه رویش داشته است"

فقط اونجاش چی!؟
فقط اونجاش خوبه یا فقط اونجاش خوب نیست!؟

ندا 1391/09/16 ساعت 12:16 http://rospiiina.blogfa.com

سلام.خیلی ناز بود.یه جوری شدم.

صنم 1393/03/13 ساعت 20:09

ممنوعه هنوزم رفتن به اینجاها؟؟؟بخئایم یه اختلاطی باپیرمون کنیم چی؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد