مسـتیـح!

 

هنوز خمارم به بوسه ای از تو 

 

حتی اگر یهودای خائنم باشی...  

  

نظرات 18 + ارسال نظر
sara 1391/05/05 ساعت 18:39

Man motevaje nashodam!

سارا جان این لینک رو از نظر بگذران:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%D8%A7_%D8%A7%D8%B3%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B7%DB%8C

جزیره 1391/05/05 ساعت 19:07

خیلی عالی بود تیراژه
اصن از عالی بودن گذشته و به سمت محشر بودن داره میره
فقط مستیح رو....
برداشت من این بود که ادغام مسیح و مستی هست این واژه، ولی خب به نظرم عنوان به خوبیه خودِ پست در نیومده.

ممنونم جزیره
حق با توست
دقیقا میخواستم عنوان پست هم اشاره ای به مسیح داشته باشه و هم به مستی.. که تضاد یهودا و خماری رو برسونه
با اینکه مدت زیادی درگیر عنوان بودم اما مثل تو حسم اینه که آنطور که باید نشده

یه نکته ای رو بارها میخواستم بگم و نشد...جزیره جان مرسی که همیشه همراه نویسنده های این وبلاگی و نگران سوسوی چراغ این خانه..

ساناز 1391/05/05 ساعت 23:41

زیبا بود.
من خیلی وقته این وبلاگ و وبلاگ های نویسنده هاش رو میخونم ولی کامنت نمیذاشتم. امروز ترک عادت کردم.

این وبلاگ خیلی صمیمی و بی ریاست به نظرم.

ممنونم ساناز جان
چه ترک عادت شیرینی!
مرسی برای لطفی که به این وبلاگ و نویسنده هایش داری

سلام منم میخوام عضو شم

سلام شیدا جان
به منوی سمت راست وبلاگ, قسمت "نحوه ی عضویت در وبلاگ" مراجعه کنید.

جزیره 1391/05/06 ساعت 14:04

خیلی زیبا بود من اولش نفهمیدم منظورو تا اون لینک تو کامنت اولتو خوندم...

جزیره 1391/05/06 ساعت 22:34

همینوجوری حال کردم یه حالی بدم به کامنتدونیت تیراژه

چقدر آشنایید . آیا شما همان کسی نیستید که صبح ها خورشید را بیدار می کند تا خواب نماند .

شوخی کردم ؛ اما واقعا آشنایید . فهمیدم شما معروفترین گلی هستید که در افسانه ها بر روی دورترین قله مخوف داستان می روید .

قبول ، شوخی خوبی نبود ، اما جدی می گویم آشنایید . به نظرم شما را دوست دارم .

به نظرتان شما را دوست دارم ؟

چقدر آشنایید . همان کسی نیستید که دستان لم داده بر مبلش فرمانروای خانه من بود و آهنگ صدایش سمفونی جدید بتهون پس از مرگ ؟

آیا شما همانی نستید که خندهایتان قند را تجدید می کرد در قندان و شیرینی نگاهتان از شکرستان هند نیامده بود؟

آیا شما همانی نیستید که در چشمانم تکثیر می شوید ؟

آیا دوستم نداشتید با صدای بلند و چکمه های بازیگوش و من آیا شما را نمی خواستم همیشه ؟

و من آیا شما را نمی خواستم همیشه ؟

واقعا آشنایید .

جزیره 1391/05/06 ساعت 22:36

کتاب زنبور های عسل دیابت گرفته اند :

صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم .

تعطیلات نوروز به کجا برویم ؟ پدر از بی پولی گفت و قسط های عقب مانده . مادر از سختی های راه و از بی خوابی و ملافه و حمام . ساعت شد 12 نصف شب . گفتم برویم سر اصل مطلب . یکی گفت برویم شیراز ، دیگری گفت خیر مشهد . ساعت شد 5 صبح . مادر گفت بلاخره کجا برویم ؟ پدر گفت برویم بخوابیم .

جزیره 1391/05/06 ساعت 22:37

دنیا قد آرزوهایم کوچک شده و فاصله قد نیاودنت بزرگ . بیا کلافه ام ، کلافه ام از روزهایی که نیستی ؛کلافه ام از روزهایی که نمی آیی . بیا و ببین که پنجره های دنیا بسته است روبه رو آرزوهایم . برایم چه فرقی می کند از کجا می آیی . چسم های من همه جا منتظر تواند و گوش هایم تنها قدم های تو را صدا می دادند . بیا و نجاتم بده از آرزوهایی که روی دست های دنیا از دست رفته اند . بیا لباس دنیا تنگ است برای آرزوهایم و جاده تنها راهییست که تمام نمی شود . بیا که باز نگویم نیامدی . بیا.

جزیره 1391/05/06 ساعت 22:44

گذشتن را بلدم اما تو را نه . گذشتن را بلدم اما نخواه گذشت را بلد باشم . گذشتن از تو ، باشد از من ، اما گذشت از من نباشد بهتر است. همان که گذشتن از من است کافی است . می گذارمت بروی سهم بیشتری از تو نمی خواهم . نیستم و نگاهت می کنم ، بی آنکه لحظه ای چشم هایم را ببندم . ایستادن از حوا تا مریم ، از مریم تا من ، سهم زنانگی تاریخ است. اما عزیز من هرگز گمان مکن که تو سهمی از تنهایی نمی بری . می گذارم که بگذارم زمانه تنهایت کند

جزیره 1391/05/06 ساعت 22:48

امیدوارم خوشت بیاد ازشون

مرسی جزیره جان
خیلی خوب بود
مخصوصا دوتای اولی

پونه 1391/05/07 ساعت 00:43 http://jojobijor.blogsky.com

خمار طعم شیرین بوسه ات

mmad 1391/05/07 ساعت 10:42 http://nemidanam.blogsky.com

زبنور های عسل دیابت گرفته اند
اکبر لکسیر همیشه قشنگ میگه
همیشه
پسته لال سکوت دندان شکن است که حرف نداره
تیراژه خانم قشنگ بودم نگرفتم تا لینکو خوندم

mmad 1391/05/07 ساعت 10:45

لکسیر=اکسیر

آرشمیرزا 1391/05/07 ساعت 13:10

خیلی خوب بود آفرین



خدایا به حق این روزهای عزیز همه رو از خماری در بیار

آمیــــــــــــــــــــــــــــن

.

سایلنت 1391/05/07 ساعت 14:23 http://no-aros.blogfa.com/

خیلی عالی بود..

مهدی پژوم 1391/05/08 ساعت 15:22

سلام بر تیراژه بانو...
وصف‌الحالی‌ست که خوب از کار درآمده. دست مریزاد نازنین...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد