تقدیمی

می نویسم "ت"  

 

بخوان تنهایی          بخوان اشک            بخوان رنج          بخوان آه

 

 

 

بنویس "ت" 

 

میخوانم تارا        میخوانم تارا         میخوانم تارا 

 

 

 

+تقدیم به آرشمیرزا به خاطر نوشته های قشنگش

نظرات 19 + ارسال نظر
شایان 1391/06/12 ساعت 12:53 http://www-an.blogsky.com

خیلی قشنگ و جالب بود
ولی یه سوال تارا کیه؟ :دی

تارا دختر آرشمیرزاست
من هم زیاد اطلاعی ندارم اما می دونم از ایشون دوره..

شایان 1391/06/12 ساعت 12:54 http://www-an.blogsky.com

این اولین بار هست که من به عنوان نفر اول کامنت میزارم و من این موفقیتم را مدیون پدر و مادرم هستم که همواره مرا در این را پر پیچ و خم همیاری کردند در اینجا لازم است از معلم اول راهنمایی که به من امید داد که بالاخره روزی هم تو نفر اول کامنت میزاری تشکر کنم و من این افتخار جهانی را به مقام معظم رهبری و اغا و خون پاک شهیدان و تمامی هموطنان عزیزم که همیشه پشت من بودند تقدیم میکنم :)

خیلی باحالی

... 1391/06/12 ساعت 13:21

تارا اسم دختر ارش میرزای عزیز

شما؟؟؟؟

yasna 1391/06/12 ساعت 13:57 http://delkok.blogfa.com

زیبا بود ..خیلی ...
میدونم آرش میرزای خیلی دلتنگ تارای گلشه...
ایشالله یه روزی اونو کنارش داشته باشه

آمیییییییییییییییییییییییییین
مرسی از تعریفت

بابک اسحاقی 1391/06/12 ساعت 14:03

مرسی سایلنت
خیلی زیبا بود
البته فکر می کنم آرشمیرزا در حال حاضر اینجا رو نخونه
من به جاش از شما تشکر می کنم

نمیشه بجای خودتون هم تشکر کنید
امیدوارم که هر وقت میخونه خوشش بیاد

یه لایک ِ اساسی به پست

یه لایک اساسی هم به حضور شما


الهی فدات بشم.. گیه نکن

آلن 1391/06/12 ساعت 17:25

جددن فوق العاده بود این پست.
آفرین.

مرسی
واقعا لطف دارین به من
من واقعا جذب شخصیت آرشمیرزا شدم
شوهرم هم خیلی به وبلاگ ایشون علاقه داره..
این پست هم واقعا یه متن حسی بود که از ته دلم گفتم..

پروین 1391/06/12 ساعت 20:04

خیلی قشنگ بود.
من داشتم میخواندم، فکر کردم آرشمیرزا خودشون این رو نوشته اند و قلبم ایستاد. گفتم خدایا ... اتفاقی افتاده؟

الهی دلهای تارا و پدر عزیزش همیشه به هم نزدیک باشند.

آمیییییییییییییییییییین
راستی مرسی از تعریفت عزیزم

کار قشنگی بود سایلنت جان . اما کاش حاصل کلمات بولد شده "شکنجه" نبود ...
امیدوارم آرشمیرزای عزیز و تارا ی نازنینشون همیشه شاد باشند .

خوب آدم از دوری یکی که عزیز باشه رنج می کشه دیگه..
خودم هم دوست داشتم یه چیز شاد بنویسم
اما عاشقانه ها حتی غمگینشون زیباست..

غریبه 1391/06/12 ساعت 23:54 http://tashkan.blogsky.com

ابتکار جالبی بود

خودم می دونم

نقش مهر 1391/06/13 ساعت 08:42

حروف قرمز باید خوانده شود یا مشکی؟؟

عزیزم جمع حروف قرمز می شود"تارا"
جمع حروف سورمه ای هم می شود "شکنجه"
مشکی که کل متن است

الف 1391/06/13 ساعت 11:13 http://www.alefsweb.blogsky.com

وای من اصلا نمی دونستم......
خیلی قشنگ بود . ....

چیو نمی دونستی؟؟
مرسی

پونه 1391/06/13 ساعت 12:06 http://jojobijor.blogsky.com

قشنگ بود

نه به قشنگی کامنت شما

آرشمیرزای مهربون،ایشالا دوباره تارا رو کنار خودت می بینی...

مثل اینکه دیده..

آرشمیرزا 1391/06/13 ساعت 16:25

خیلی خیلی ممنونم از محبتت سایلنت عزیز
چند روزی که نبودم
مهمان چشمهای مهربان تارا بودم
و ممنونم از همراهی همه ی دوستان عزیزم
پاینده باشید.


.

خواهش میشه
قابلی نداشت
امیدوارم روزی برسه که برای همیشه در نزدیکی آغوش مهربونتون باشه

رسیدن به خیر آرشمیرزای عزیز

زیبا بود...مرسی سایلنت جان

بخیر!!
خواهش میشه.. مرسی از شما

شایان 1391/06/14 ساعت 01:43 http://www-an.blogsky.com

مگه چی شده :-s ??

چی چی شده؟؟؟

خیلی زیبا بود
من هروقت اسم تارا تو خانواده یا دوستام میاد یاد جناب آرشمیرزا میوفتم

ممنون
ولی متاسفانه من با یه چیزای دیگه ای یاد ایشون میفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد