ضرب و شتم

به خودش که زورم نمی رسید ...
دلش را زدم 

نظرات 13 + ارسال نظر

چه رندانه بود...

الف 1391/06/19 ساعت 10:44

سایلنت 1391/06/19 ساعت 11:02 http://no-aros.blogfa.com/

خوب کردی!!!

سنت کیامهر قدیس 1391/06/19 ساعت 11:39

خواستم بگم یعنی انقدر شیرینی ؟
گفتم الا میگی : باورت نمیشه بیا منو بخور
بعدش کلا پشیمون شدم

پونه 1391/06/19 ساعت 11:48 http://jojobijor.blogsky.com

بزن که خوب زدی

شایان 1391/06/19 ساعت 12:45 http://www-an.blogsky.com

خنجر زدی؟ :دی

هرچقدر شیرین بازی در بیاوریم گاهی آخر قصه همان "رفتن" است. در هر حال بازنده ماییم و او میرود..

ممنون دکتر

عاطی 1391/06/19 ساعت 16:13 http://www-blogfa.blogsky.com/


زیبا بود:گل

پروین 1391/06/19 ساعت 20:13

من متوجه نشده بودم. میخواستم بپرسم دلش را بردید یا زدید؟ حواسم رفته بود پیش راهزنی و دلزنی. که کامنت سنت قدیس را خواندم و آه از نهادم برآمد. بی مروت بوده . چرا دلش زده شد؟ بی مروت .......

[ بدون نام ] 1391/06/19 ساعت 21:22

دلش یا مخش؟؟؟؟؟

جزیره 1391/06/20 ساعت 17:13

خداییش عجب ایهامی داشت این پست

خیلی خوب بود
خیلی زیاد

مریم 1391/06/22 ساعت 14:59 http://mazhomoozh.blogfa.com

وای چه عالی نوشتی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد