عشق را هر کسی به "ظن"ی گوید و به "آن"ی شناسد.. یکی چون عقیمی تازه شفا یافته مقدس_نطفه ای میداندش و یکی چون مکرر زاد و ولد ها و سقط کردن ها و لخته خون هایی..
عشق در زایش نیست ... عشق نه زاد ِ می شود و نه نابود ... که عشق در نهاد ِ گیتی است ... عشق نطفه ایست در درون ... عشق خاموش است و عمیق ... عشق شاید سالها قبل از زایش انسان ، توی رگ های گل سرخی جاری بوده ... و ما عشق را مختص ِ خویش می دانیم !
اولللللللل
" عشق شاید
همچون
ناسزایی باشد
که کـُنـَـد گاهی نشت
از دهانِ یک زن
موقع شستنِ پیراهن خوابش
در طشت...!" جناب ناجی
15 مرداد 1390
عشق را هر کسی به "ظن"ی گوید و به "آن"ی شناسد..
یکی چون عقیمی تازه شفا یافته مقدس_نطفه ای میداندش
و یکی چون مکرر زاد و ولد ها و سقط کردن ها و لخته خون هایی..
جناب ناجی
چرا به زمان آپ شدن پست ها توجه نمی کنید ؟
پست قبلی هنوز ۱۵ دقیقه از انتشارش نگذشته بود
چرا دقت نمی کنی ؟
با گفتمان متوجهت کنم یا شما هم مثلا ایران قب از گفتمان به فشار نیاز داری ؟ ( ر.ک پست قبل )
فشار از ناحیه ی سنت کیامهر عزیز که چونان برخورد پروانه بر حول لامپی 2000 وات است .
.
من نفهمیدم
ما نیز ...
bale . sagakam ro ba in jomlat mozayan kardam
عشق در زایش نیست ... عشق نه زاد ِ می شود و نه نابود ... که عشق در نهاد ِ گیتی است ... عشق نطفه ایست در درون ... عشق خاموش است و عمیق ... عشق شاید سالها قبل از زایش انسان ، توی رگ های گل سرخی جاری بوده ... و ما عشق را مختص ِ خویش می دانیم !
یک نکته بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که میشنوم نامکرر است