ناجیانه

من شاه دلـم بی بی خاجی 

من کمپرسی تو هم گاراجی 

 

اســتاد بــلامنـازع دوبـیتــی 

حـق جوی کچل آرش ناجی 

  

 

نظرات 39 + ارسال نظر
سایلنت 1391/06/29 ساعت 09:13 http://no-aros.blogfa.com/

اول

سایلنت 1391/06/29 ساعت 09:14 http://no-aros.blogfa.com/

راد 1391/06/29 ساعت 09:31 http://mmrad.blogfa.com


دمت گرم کیامهر
خدا به دادت برسه!

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:23

عجب شعر قشنگی تو سرودی
و از حق من اما دل ربودی
مزاحم گر نبود این مهربان ات
تو با درکت به زیرم می غنودی


.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:27

به ظاهر مردی و دنبال نانی
ولی اغوا شوی با کیک و رانی

اگر چه توی محضر زوج بودی
ولیکن زوجه ی آن مهربانی

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:30

تو شاه دل ولی من آس باشم
نه عامی! بلکه خیلی خاص باشم
بگوید حق من ؛ مصراع آخر :
"به عشقت بابکم من راس باشم"

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:36

گرفتم گریه و ماتم به زیرم
که از عشق تو بابک ؛ من بمیرم
اگر امشب بیایی ؛ حال دادی
اگر هم که نیایی خب "چطوری؟"


.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:39

به ناخنهای خود لاک می زنی تو
همیشه تیک را تاک می زنی تو
تراول می گذارنم در دهانت
که خیلی حرفه ای " حالت چطوره؟"


.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:47

"فسیل" بی "یـَل" شبیه فُس شود باز
و خاک کوزه ام از رُس شود باز
به وقتی من وَ تو تنها بمانیم
تمام هیکلت چون "خوب هستی؟"

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 13:54

برای مرغ ِ حق چون آب و دونی
اگرچه یک کمی هم چش چرونی
دلم تنگه برات ای بابک ِ من
کجایی دوستم ؟ ای بچه "مثبت!"


.

ایولللللللللللل
خیلی با حال بود

سنت کیامهر قدیس 1391/06/29 ساعت 13:55


خودت خوبی عزیزم ؟


عالی بود آرش

بله بله الان که من این کامنت رو مبزارم ارشمیرزا خان هنوز بیخیال نشده و به کامنت های طوفانی خودش داره ادامه میده

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 14:00

به شبهای تو من خوابم بریزم
به تبهای تو من تابم بریزم
دهان بگشا که سدّ ِ من شکسته
که خواهم توی آن " بابک چطوری؟"

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 14:05

شبیه گوشت ِ راسته یا که لُخم ام
چو آویشن گرفتی بوی زُخم ام

غریبی می کنی با من چرا تو؟
بیا بنشین عزیزم روی "خوبی؟"


.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 14:14

دلیل شام دلگیرم تو باشی
خشاب و ماشه و تیرم تو باشی
بلندی و قوی و چارشونه
نماد و مظهر ِ " خوبی عزیزم؟"


.

سنت کیامهر قدیس 1391/06/29 ساعت 14:17

کی گفته پیره آرش تو جوونی
ایشالا تا ابد زنده بمونی
تمام مردم قزوین حمایت
نمودند از تو آرش بچه خوشگل


سنت کیامهر قدیس 1391/06/29 ساعت 14:25

دو بیتی درد داره ؟ نوش جونت
یه وقت درتی* نشه حلال خونت
تمام بیتهای قبلی و بعد
یه جا با هم درسته توی لپت


* درتی یعنی dirty

[ بدون نام ] 1391/06/29 ساعت 14:35

تمام شاعران فوق تو بودند
دو بیتی قبل و بعدت می سرودند

تو درکی شهیر شهر بودی
تمام شهر آرش را چه زیباست

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 15:02

دوبیتی ِ مرا سق می زنی تو
به دق الباب , تق تق می زنی تو
تو با عکس مونیکای بلوچی
درون بسترت " بابک کجایی؟"



.

چه خبره اینجا

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 15:07

تو شب هستی و من گرمای روزم
دهانت با دوبیتی ها بدوزم
اگر مانده کلامی توی حلقت
بیا اینجا به حلقت من "دمت گرم!"

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 15:11

به این کل کل تورا من سخت ؛ پایه م
به زیر آفتابت همچو سایه م
کجایی بابک شیرین زبانم
بیا دستی بزن بر هر دو "ایول!"


.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 15:14

من چند ساعتی نیستم . تا جایی که میتونی بیا بتازون
وقتی اومدم سه سوت سوسکت می کنم


.

سنت کیامر قدیس 1391/06/29 ساعت 15:19

شده درک شما درگیر خارش ؟
بگیر حق ضعیفت رو بمالش

تو که نقاش خوبی هستی آرش
صدایت می کنیم آقای ونگوگ

سنت کیامهر 1391/06/29 ساعت 15:41

برو آرش مهیای سفر شو
واز ابعاد حقم باخبر شو
تو که انقد داگ استایل دوست داری
بیا و پیش روی من سلام کن

اقا بابک امروز نشون دادن که چیزی از ارش در دو بیتانه کم ندارن ...

ملیکا 1391/06/29 ساعت 18:46

انجمن شاعران دو بیتی سرا تشکیل بدید بیایم عضو شیم یه چیزی یاد بگیریم
به درد آیندمون میخوره

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 19:09

تو بغضی گیر کرده توی حلقی
و شفافی مثال شیشه ؛ طلقی
ولی از دست این بانو بلوچی
شدی یک بابک ِ رنجور و "ای وای!"

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 19:13

از این همخوابگی عالم خبر شد
چه شبهایی که بی درکت هدر شد
به عشق چاک و درز ِ درکِ بابک
حق آرش شبیه یک تبر شد


.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 19:18

تو خارش داری و آن درک ؛ کـُشت ات
گرفتی حق من را توی مُشت ات
نفهمیدم چطور و با چه سرعت
فرو کردی تو در سولاخ پشت ات

.

لامصبا ول کن هم نیستن

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 19:25

جوانی و مرا پیرم بخوانی
و از این عاشقی سیرم بخوانی
به سازت می دهم من اوج ِ آواز
به شرطی که به روو "به به ! عزیزم!"

.

آرشمیرزا 1391/06/29 ساعت 19:36

سماق و سنجد و سیرم نباشی
و آن ماهیّ ِ دلگیرم نباشی
و در آن لحظه ی تحویل ِ نوروز
تو حتی پشمک ِ " یزدی چه خوبه!"

.

واقعا احسنت و ماشاالله

اما من مثل آهو مانده ام در عسل ِ این وزن و قافیه و ردیف هایتان
تا جایی که من میدانم اینها دوبیتی نیستند و منهای بیت اول مصرع های بعدی هر کدام شمایلی دارند عجیبا غریبا و آن چاق سلامتی کردن ِ آخر ابیات هم که نور علی نور!

یک نفر بزرگواری کند و توضیح عنایت کند پلیز!

کامنت قبلی را به اشد وضع تکذیب مینمایم
البته منهای همان قسمت "ماشاالله" و "احسنت"اش

گلنار 1391/06/30 ساعت 01:13

هاهاها @ ناجیانه

دلا یاران سه نوعند ار بدانی :

زبانی اند و حقی اند و درکی
به حقی درک بده از در برانش
نوازش کن تو یاران زبانی
برو تو یار درکی را بدست آر
به جانش جان بده ار می توانی.

شعر از عارف+ قزوینی
تقدیم به عرفای حق و ادراک.



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد