چاقوی زنجان

ضامنم تو بودی


حالا

به دسته ی خودم هم رحم نمیکنم...



نظرات 13 + ارسال نظر
عارفه 1391/07/07 ساعت 22:47 http://inrozha.blogsky.com/

واویلا...

علیرضا 1391/07/07 ساعت 23:30

اوهوم...

گلنار 1391/07/08 ساعت 01:41

نازنین ...
بی تو هیچ چیز معنایی ندارد
تو خود ارزشمندترینی
رحم کن بر این خود زیبا.

ولی قشنگ بود ,مرسی.

پروین 1391/07/08 ساعت 06:26

سخت بود :(

سایلنت 1391/07/08 ساعت 19:47

هوم

آرشمیرزا 1391/07/09 ساعت 10:28

ضامنم تو بودی
حالا چطوری وام بگیرم هان؟

.



میدونید چقدر جایتان خالیست آرشمیرزا ؟..

آرشمیرزا 1391/07/09 ساعت 20:48

لطیفه ها به جای ما


.


حق با شماست جناب آرشمیرزا

و من جز سکوت چیزی ندارم ..

پروین 1391/07/09 ساعت 21:39

آرشمیرزای عزیزم،

معذرت میخوام که خودم رو داخل بحثت با تیراژه میکنم، اما میخواستم با اجازه ات به عنوان یکی از خواننده های دانه ها، و بخصوص خواننده ای که نوشته های پرمغز و اشعار زیبای تو یکی از دلایل اصلی اش برای آمدن به این وبلاگ است، و با عرض احترام به بقیهء نویسنده های، بگم که با این تصمیمت مخالفم.
میدانم که تو آرزوهای بلندی برای این وبلاگ داشته ای و داری اما این یک وبلاگ گروهی است و اختلاف سطح نوشته ها امری بدیهی و غیرقابل اجتناب است. حیف است که نویسنده های قوی و قدیمی به این دلیل خواننده ها را از خواندن نوشته هایشان محروم کنند.
البته در انتها این را هم اضافه کنم که بخاطر احترامی که برایت قائلم و با اعتقادی که خردمندی و پختگی فکری تو دارم تصمیمت را هر چه که باشد میپذیرم و دلایلت را هم کاملا می فهمم.

آرشمیرزا 1391/07/09 ساعت 21:46

شما محبت دارید پروین بانو
اجازه بدید وارد این بحث نشیم که خدا نکرده شکل ناز کردن و یا قهر کردن به خودش بگیره . دلایلی دارم که می دونید . اختلاف سلیقه همیشه باید باشه من به خاطر چیزهای دیگه ای بود که از نوشتن کناره گیری کردم . ولی همیشه دانه ها رو می خونم . به هر حال قسمتی از من توی دانه ها ثبت شده .
خیلی خیلی از محبتی که همیشه به من داشته و دارید ممنونم .

با آرزوی بهترینها برای دانه ها و دوستانم .

.

پروین 1391/07/10 ساعت 02:19

با آرزوی بهترین های برای تو دوست خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد