به یاد "آرشمیرزا"...

 

  

نیشکر رفت و شکردان مانده است 

"میرزا" رفت و قلمدان مانده است 

کاروانی داشتیم از شعر و حرف 

آفتابی رفت و شمعدان مانده است 

 

"آرش" ی تیری فکند سوی سکوت 

یادگارش چون خراسان مانده است 

رفت از شهر و دو صد بیت و سخن 

همدم این جمع یاران مانده است.

 

نظرات 16 + ارسال نظر
پروین 1391/07/13 ساعت 00:02

عاااالی
قابل توجه بعضی ها لطفا!

یعنی رفتن ارشمیرزا ؟

من اصن اون تیتر رو که دیدم گریه ام گرفت ...
با این شعر دارم کم میارم واقعا

میلاد 1391/07/13 ساعت 00:53

مرحبا تیراژه

خیلی به جا و مناسب بود

آفریـــــــــــــــــن

خیلی به مذاقم خوش اومد کلمات آهنگینت

چقدر به جا یاد کردی از آرش عزیز

دستت درد نکنه

زبون حال همه ی بچه هایی بود که دلتنگ کلمات رنگین آرشن، بود

خیلی زیبا و به جا
واقعا دیگه اینجا فعالیت نمی کنند؟

به قول خودشون ، قسمتی از ایشون در دانه ها ثبت شده ، که احتمالا این بیت مصداقش است :
رفت از شهر و دو صد بیت و سخن
همدم این جمع یاران مانده است.

هرجا هستند سلامت باشند .

yasna 1391/07/13 ساعت 21:07 http://delkok.blogfa.com

سلام
تیراژه جان واقعا چرا؟؟ چرا همه بزرگای وبلاگستان دارن کم رنگ میشن..
خوب حتما کاری درستی بوده به نظرش دیگه.. سلامت باشن ان شالله

پروین 1391/07/14 ساعت 03:23

به سبک فیس بوک
لایک به کامنت دلآرام عزیز

دلمون تنگ شده واسشون:(

ساناز 1391/07/14 ساعت 20:20

دم تیراژه ی عزیز گرم.
جای آقا آرش اینجا خیلی خالیه.

علیرضا 1391/07/14 ساعت 21:46

عالی بود تیراژه...

سایلنت 1391/07/15 ساعت 00:14

عالییییییییییییییییی بودا
یعنی عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

خیلی خوب بود خیلیــــــــــ
عالی بود. . .

سنت کیامهر قدیس 1391/07/15 ساعت 13:51

آخه آدم انقدر قدرنشناس ؟
بی معرفت همچی رفته انگاراصلا همچین وبلاگی وجود نداشته

اقلا بیا از این بچه یه تشکر کن
این تیراژه کلی زحمت کشید واسه این شعر
ای خاک بر او سر کچلت کنن آرش

تیراژه جان
من به نیابت از این رفیق بیشعورم از شما تشکر می کنم و عذرخواهی می کنم
بهت قول میدم که نیومده و این پست رو نخونده که نظر نذاشته چون دیگه انقدرم بیشعور نیست .
در هر صورت شعر زیبایی بود و ز سر آرش زیاد
این طبع شعرت رو نگه دار واسه روزی که من رفتم




آرشمیرزا 1391/07/15 ساعت 16:41

تیراژه جان خیلی خیلی ازت ممنونم
واقعن شرمنده کردی منو
این مرتیکه ی بابک خودش می دونست که من مدتیه گرفتارم و کمتر میام نت
دیشب که خونه شون بودیم مهربان گفت که تو همچین محبتی داشتی در حق ( نه اون حق) من !

همچنان آرزومند روزهای بهتر و پربارتر برای دانه ها و دوستانم هستم
.

.

علیرضا 1391/07/16 ساعت 13:47

http://danehayerizeharf.blogsky.com/1391/04/10/post-725/

آوا 1391/07/17 ساعت 12:41

خــــیلی زیبا وگل
گفتی تـــــیراژهء
عزیز..امیدوارم
زودتر بازگردند.
یاحق...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد