طوفان زده ...


نگاهت ساحل نجات

و من کشتی شکسته ای حوالی تو

رو برنگردان از من که غرق میشوم ...



در ادامه ی این دو پست : 1 ، 2


نظرات 9 + ارسال نظر
علیرضا 1391/08/29 ساعت 20:49 http://yek2se.blogsky.com/

امروز جناب گروس عبدلملکیان لطف کردند و آدرس وبلاگ و پیج دانه های ریز حرف رو در وال فیس بوکشون به اشتراک گذاشتن
http://www.facebook.com/garoos.a

عارفه 1391/08/29 ساعت 21:29 http://inrozha.blogsky.com/

گاهی هم بالعکس آن کشتی یار است که ساحل نجات می شود و نگاه است در انتظار به گل نشسته
میخواستم بگم اگه یار یار باشد ساحل(نگاهش) را به حوالی کشتی شکسته می برد

mahsa 1391/08/29 ساعت 21:53

tashbih aali bud

مهسا 1391/08/29 ساعت 21:57

اگه جمله اول رو نمینوشتی ، نگاه تو جمله آخر استعاره میشد به جای تشبیه و هنوز زیباتر میشد به نظرم

چه زیبا شد علی
کاش قبلا این دنباله دار نوشتن هایمان را بیشتر جدی میگرفتیم
جای حمید که اولین پست اینچنینی را نوشت خالی است.

misfit 1391/08/29 ساعت 23:58

عالی بود
...
..
.

ساناز 1391/08/30 ساعت 01:11

این پست و پست بعد هم عالی از آب در اومدن

باز من عنوانو خیلی دوست داشتم

گلنار 1391/08/30 ساعت 18:51

در نگاهش مگر غرق نبودی آخر؟
آهان نه ,در نگاهش شناور بودی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد