سلام...
کمان اَبرویت، خطِ ساحل
این بار که پلک زدی...
بگذار موج مُژگانت، غرقم کُنَد
در ادامه این سه پست : ۱ ، ۲ ، ۳
وای عالیییییییمرسی بهروز
سلام...مرسی از شما
خیلی زیبا و عالی شد آفریننفر بعدی کیه که ادامه ش رو میده؟؟
سلام...ممنون...
این پست ها هم جالب و شیرینه و هم یذره گیج کننده...ولی من هم خوشم اومد..منتظرم ببینم کی بعدی رو میگه
سلام...یه روزم بشه از "انتظار" بنویسیم
آقا عالی بود!میخواید هر هفته از قبل موضوع مشخص کنیم برای این "مینیمال های دنباله دار" ؟؟؟
سلام...دست گل خودت درد نکنه...فک می کنم, اتفاقی و تصادفی پیش بیاد قشنگ تره و دلنشین تر
بله دوستان دیگه هم الان نظرشون همین بود!
:)
یکی ساحل یکی دریا یکی کشتی یکی موج!یه نفر پنجمی هم لطفا در نقش طوفان بیاد هممونو ببره راحت شیم
والا...با اون چشو ابروش...که شور افکنده دریا را !!
چه جالبه که اینجا این گفتگو ها پیش میادشیرین تر از چتهای هر روز در یاهو استو مخاطب هم در جریان همه چیز قرار میگیرد..درست مثل جزیی از خود ماامضا: یکی از همان دوستان!!(قابل توجه علیرضا)!!
واسه همینه که ما بلاگریم
یکم بیربط باشه شاید ولی ...دو چشمون ات پیاله پر زمی بیخراج ابروان ات ملک ری بیهمی وعده کنی امروز و فرداندون ام مو که فردای تو کی بی....
دست گلت درد نکنه...خیلی زیبا بود
دو چشمونت بود تار رُبابمچه می خواهی تو از حال خرابمامیدوارم اشتب ننوشته باشم...حافظه ام همین قد یاری کرد
سلام...درستش اینه فک کنم : دو زلفونت بود تا ربابمچه می خواهی از این حال خرابم
یادم رفت بگم این در ادامه ی بی ربط نوشتن علیرضا بودفک کردین فقط خودتون می تونید ادامه بدید مطلباتونوفک کنمبیت دوم این درست تر باشهچه می خواهی از این حال خرابُمحالا خوبه هیچ کدومش درست نباشه
درسته...دستتم درد نکنه
سلام ,یاد این شعر افتادم:غرق تمنای توامموجی ز دریای تواممن نخل سرکش نیستمتا خانه در ساحل کنم.مرسی.
سلام...کلا بی ربط به مضمون منم یاد این افتادم : موجیم که آسودگی ما عدم ماستما زنده از آنیم که آرام نداریم
زیباست البته فکر کنم مصرع دومتون در اصل شعر,مصرع اول است که در هر حال ممنون.
ممنون
وای
عالییییییی
مرسی بهروز
سلام...
مرسی از شما
خیلی زیبا و عالی شد
آفرین
نفر بعدی کیه که ادامه ش رو میده؟؟
سلام...
ممنون...
این پست ها هم جالب و شیرینه و هم یذره گیج کننده...
ولی من هم خوشم اومد..
منتظرم ببینم کی بعدی رو میگه
سلام...
یه روزم بشه از "انتظار" بنویسیم
آقا عالی بود!
میخواید هر هفته از قبل موضوع مشخص کنیم برای این "مینیمال های دنباله دار" ؟؟؟
سلام...
دست گل خودت درد نکنه...
فک می کنم, اتفاقی و تصادفی پیش بیاد قشنگ تره و دلنشین تر
بله دوستان دیگه هم الان نظرشون همین بود!
:)
یکی ساحل یکی دریا یکی کشتی یکی موج!
یه نفر پنجمی هم لطفا در نقش طوفان بیاد هممونو ببره راحت شیم
والا...
با اون چشو ابروش...
که شور افکنده دریا را !!
چه جالبه که اینجا این گفتگو ها پیش میاد
شیرین تر از چتهای هر روز در یاهو است
و مخاطب هم در جریان همه چیز قرار میگیرد..درست مثل جزیی از خود ما
امضا: یکی از همان دوستان!!
(قابل توجه علیرضا)!!
واسه همینه که ما بلاگریم
یکم بیربط باشه شاید ولی ...
دو چشمون ات پیاله پر زمی بی
خراج ابروان ات ملک ری بی
همی وعده کنی امروز و فردا
ندون ام مو که فردای تو کی بی....
دست گلت درد نکنه...
خیلی زیبا بود
دو چشمونت بود تار رُبابم
چه می خواهی تو از حال خرابم
امیدوارم اشتب ننوشته باشم...حافظه ام همین قد یاری کرد
سلام...
درستش اینه فک کنم :
دو زلفونت بود تا ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم
یادم رفت بگم این در ادامه ی بی ربط نوشتن علیرضا بود
فک کردین فقط خودتون می تونید ادامه بدید مطلباتونو
فک کنم
بیت دوم این درست تر باشه
چه می خواهی از این حال خرابُم
حالا خوبه هیچ کدومش درست نباشه
درسته...
دستتم درد نکنه
سلام ,یاد این شعر افتادم:
غرق تمنای توام
موجی ز دریای توام
من نخل سرکش نیستم
تا خانه در ساحل کنم.
مرسی.
سلام...
کلا بی ربط به مضمون منم یاد این افتادم :
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ما زنده از آنیم که آرام نداریم
زیباست البته فکر کنم مصرع دومتون در اصل شعر,مصرع اول است که در هر حال ممنون.
ممنون