رها می شوم در بی خیالی دود

 

سردرگمی در میان یک خروار جزوه ی کپی شده 

حسرت کلاسهای نرفته 

حس لَزِج نفهمیدن 

... 

.. 

دلم سیگار می حواهد 

نظرات 4 + ارسال نظر

شبهای امتحان
که همه چیز هجوم میاورند لا به لای خطوط کج و معوج جزوه ها و کتابها
و پریشانی و حسرت روزهای گذشته
زندگی هم یه چیزیه شبیه همین شب امتحان ها
با همین مه الودگی و با همین ویارها
و به همین کوتاهی انگار..بی انکار!

طـ ـودی 1391/10/18 ساعت 14:22

من دلم یه ساعت میخواد؛ یه ساعت که دکمه اش رو بزنم و همه چیز استپ شه و انوقت اینقدر وقت داشته باشم تا جای همه ی روزایی که کلاس نرفتم با خیال راحتـــــ و بدون استرس وای وقتم تموم شد درس بخونم و هرچقدر خواستم وسط درس خوندنم استراحت کنم و فکر کنم و خیالمو بذارم که آزاد پرواز کنه به هر کجا که دلش خواست...

فریده 1391/10/19 ساعت 12:43

آخ گفتی... عزیزم کاری از سیگارهم ساخته نیس!
شب امتحان آخرین فرصت لعنتیه که داریم...

این حسِ نفهمیدن واقعا لَزِج و چندش آوره...
...
..
.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد