کابوس

وقتی یک پسر آبادانی کسی را ببوسد به آن "کا" بوس گفته میشود

... وُلِک بوس هم در بعضی گویش ها وجود دارد

آب گل آلود!


آب را گِل کردی

آلوده ات شدم..!


نمی ترسم


21 دسامبر، پیشگوئیِ دروغین است


دنیا به آخر رسید

؛


همآن روز که تو رفتی.

ریشه هایم را در چمدان می گذارم




باید بروم
پرنده های این شهر
به ساقه های ترد من اعتماد نمی کنند
و حتی بهار
سهم من را از شکوفه ها نمی دهد
باید بروم
به من بگویید درخت ها چگونه می روند؟



دیالوگ های فیلم نشده (1)


دختر : باباجــان اینهمه سال گذشته ، چقدر دیگه آخه میخوای این آلبوم رو نگاه کنی ؟ بخدا جایی که الان مامان هست از اینجا خیلی خیلی بهتره ، پاشو یکم برو بیرون اینهمه غصه نخور ، ببین تو این عکس های آخری چقدر جوون تر بودی! / پدر : آره بابایی درد آدما رو پیر میکنه ... / دختر : [در حالی که سعی دارد بحث را عوض کند] ... ، نخیر درد آدما رو بیشتر لاغــر میکنه ، ببییین از وقتی دستم شکسته سه کیلو کم شده وزنم / پدر : [زل زده به عکس ها] آره راست میگی ، مامانت که بود منم اینهمه لاغر نبودم / دختر : [بعد از چند لحظه سکوت] بدجنس ، باز ایراد گرفت از دستپخت من !! :)


با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟!

 

دانه درشت ها را ول کرده اند 

دانه های ریز را فیلـ ـتر می کنند !

... 

.. 

.

in relationship with pillow...


تنهایی یعنی آغوشش دوای سردرد و درد دل همه شود اما برای خودش فقط بتواند در این خیال دراز بکشد که کاش میتوانست خودش را هم بغل کند ...



نقل مکان


سلام


در نهایت تاسف و تعجب وبلاگ دانه های ریز حرف دچار مشکل فیلتــ.ـرینگ شد و ناگزیر به تغییر آدرسش شدیم . از همه ی دوستان ، مخاطبان ( ــِـ صاحب خانه) و دنبال کننده های این صفحه تقاضا داریم که این تغییر پلاک(!) رو به اطلاع سایرین برسانند و اگر پیوند این وبلاگ رو در صفحه ی شخصیشون دارند لطفا به تصحیح لینک اقدام کنند / با سپاس فراوان


+اگر قبلا لگوی دانه ها رو در وبلاگتون قرار دارید لطفا دوباره کد رو بگیرید و جایگزین کد قبلی کنید


خاموشش کن



این روزها خورشید

گرم نمی کند

لامپ کم مصرفی است

که فقط شب  را خراب می کند


آخرین برف بازی

 

 "حرفهای ما هنوز ناتمام 

تا نگاه میکنی وقت رفتن است..."    قیصر امین پور

 

 

خدانگهدار.