طلبکار



ســالها دل طلب جام جم از مــا می کـــــــرد

بی خیال طلبش شد چو که  z ـر غامی دید





http://s1.picofile.com/file/7308868816/aa.gif

حسی که نسبت بهش دارم خیلی ... نمیدونم چطوری بگم خب ! کنارمه ، باهمیم ، نمیزاریم چیزی تو دلمون بمونه . البته تقریبا همیشه دوست دارم که اون برام بگه ! من بیشتر دلم میخواد گوش بدم ، دوست دارم صداشو ... خب به هر حال هر چی که هست حداقل تنهایی های همدیگه رو پر میکنیم ؛ چه موقع قدم زدن ، چه وقتایی که رو تختیم ! این اواخر فهمیدم یه چیزی تو صداشه ، یه جور خش ، شاید غم ... فکر کنم دلش گرفته ! میدونم از دستم ناراحته ... آخه هوا سرده ، کمتر میریم بیرون ! تو خونه هم که ... ! راستشو بگم یجورایی این فاصله ای که بینمون به وجود اومده تقصیره منه ! دوسش دارم ! خیلی دوسش دارم ... اما نمیخوام عاشقش باشم . نمیخوام که نه ! میترسم ... از اینکه کسی بفهمه و فکر کنه که دیوونه شدم !  خب ترس هم داره دیگه ... عشق به یه هندزفری !!!

عیدانه




قــافیــه اندیشــــــم و جــیــــــغـــی بنفش !
گویدم : عید است ! چه شد کیف و کفش؟




شانعلی

از سنت کیامهر قدیس  

به ریاست اداره ثبت احوال مرکز  

نظر به اینکه استقبال شایانی از اسامی ترکیبی به مانند سیفعلی ٬ شمسعلی ٬ رجبعلی ٬ دینامعلی ٬ عباسعلی ٬ کرمعلی ٬ حسنعلی ٬ حسینعلی و غیره صورت گرفته است . 

اینجانب ترکیب شانعلی را پیشنهاد می کنم تا در دفاتر خود ثبت نمایید .  

این ترکیب هم رنگ و بوی مذهبی دارد هم به روز است و فرنگی ...

 

با تشکر

 

+ یک

++ دو 

عروس مامان

- عزیزم تو که انقدر عاشق دستپخت مامانت بودی چرا منو گرفتی ؟  

می رفتی مامانت رو می گرفتی  

 

- آخه مامانم شوهر داشت ...   

 

 

 

گلدان و گلاب

 

 

زد مهر سکـــــوت روی ورّاجی ها
روی زر ِ مفت ِ خاله خانباجی ها 

زان کوه ِ نمک! دورباره او پوزی زد 

بـر حاشیه رفت فیلم اخراجی ها 

 

 

مدرنیته ی مجنون

 

 

همــو دختر که لیــــلا نــــــام داره 

و هــر شعــرُم ز عشقش وام داره 

 

نگاهُـــم می کنه ؛ آروم بگیــــــرُم 

بــه چشمش قـرص اُکسازپام داره 

 

 

 

دوبیتی

 

 

تو بــا یک چارقد گلدار و طوسی 

لب بــوم اومـدی من رو ببـوسی

خمــار و مستـم و از خود بپرسم:
که این لب بوده یا ودکای روسی؟ 

 

جوابی به سوال حافظ

 

 

یوسف گمگشته باز آید به کنعان؟ 

 

- : پ نه پ  

    در ته ِ چاهش بماند شاد و خندان ؛ غم مخور. 

 

 

 

modern mothers

 

 

گــوینــــد مــرا چــو زاد مـــادر 

پستان به دهان من نمی داد 

 

زیــرا پـــروتـــز نــهــاده بـــود او 

تا سیـنـه شود شکیل و پـرباد 

 

طفلک پدرم ؛یک شب جمعــه 

میخواست که خود را بکند شاد 

 

تــا گـــاز بــزد بــه آن دو گــــــردو

دنـــدان لقــش به حلقش افتـاد