تکلیف




روبــــرویم بنشیــن ، سیــــر تمــــاشـــا کنــمت 

پیک نوروزی من ؛ مشق ِ دوتا چشم سیاست




.

فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا

هزار سال گذشته انگار  

از شبی که آسمانش از نور فشفشه ها روشن  

و از صدای ترقه ها پر بود 

و من چشم و گوش بسته در گوشه حیاط  

دختر چادر بسر ترانه فرهاد را که برای قاشق زنی آمده بود 

می بوسیدم ...   

 

 

 

چارشنبه سوزی



از بــس که عجیـن ِ رنج و دوری شده ام 

تنــدیــس ِ مـــرارت و صبــوری شده ام 


آتـــش به نگــاه مست تو باشد و لیــک

من هیزم  ِ چــار،شنبه سوری شده ام




.

بچگی ها

پیک های شادی ٬ جز غم ارمغانی نداشتند . 

PM

وقتی سر ظهر ساعت 12 پی امه و آخرای شب تازه میشه 11 پی ام ،

خب معلومه که مردم این زمونه سیلون و ویلوون و گم و گیج می شن دیگه.


خوشآمدگویی



عطر گل محمــــــدی

به مملکت خوش اومدی

اما نشه فراموشت:

که از صلاحیت ؛ ردی!


پزشک قانونی

دخترک دراز کشیده بود روی تخت و داشت زار زار گریه می کرد .  

با دو دست محکم گره روسری اش را گرفته بود و اشکها از دو طرف صورتش غلت می خوردند و می آمدند پایین .  پارچه سبز رنگ روی پایش به شدت تکان می خورد .  

خانم سفید پوش پرسید : خجالت می کشی ؟ 

دختر گفت : می ترسم ... 

  

ده دقیقه بعد خانم سفید پوش زیر برگه تایید بکارت را مهر کرد و دختر به همراه پدر سیبیلویش از اتاق بیرون رفتند هر دو خوشحال ... 

 

به بابک عزیزم



آوای خوش هـــــزار تقـــدیم تو باد

سرسخت ترین چنار تقدیم تو باد


گویند که لحظه ایست روییدن حق

آن لحظه به صد فشار تقدیم تو باد



.

بت آ..مستان ز مستان می زمستان!

 

این زمستان رفتنی ست... 

 

باشد,تمام زغال ها از آن من! 

من دلم به حال تو میسوزد...که رو سیاه ترین مردمانی. 

 

 

سووشون



امسال 
سال جدایی سیمین هاست



ولی این بار

پایان خوشی دارد

در پیوند دوباره اش

با جلال!